پویا

پویا

موضوع:فرهنگی؛ادبی؛اجتماعی؛طنزوآموزشی (به زبانی عمومی وبرای استفاده همه قشرها)
پویا

پویا

موضوع:فرهنگی؛ادبی؛اجتماعی؛طنزوآموزشی (به زبانی عمومی وبرای استفاده همه قشرها)

داستان زیبای حکمت


تنهابازمانده یک کشتی شکسته توسط جریان آب به یک جزیره دورافتاده برده شد، او با بیقراری به درگاه خداوند دعا می کرد تا او را نجات بخشد، او ساعتها به اقیانوس چشم می دوخت، تا شاید نشانی از کمک بیابد اما هیچ چیز به چشم نمی آمد.سرآخر ناامید شد و تصمیم گرفت که کلبه ای کوچک خارج از کلک بسازد تا از خود و وسایل اندکش را بهتر محافظت نماید، روزی پس از آنکه از جستجوی غذا بازگشت، خانه کوچکش را در آتش یافت، دود به آسمان رفته بود، بدترین چیز ممکن رخ داده بود، او عصبانی و اندوهگین فریاد زد: «خدایا چگونه توانستی با من چنین کنی؟»صبح روز بعد او با صدای یک کشتی که به جزیره نزدیک می شد از خواب برخاست، آن می آمد تا او را نجات دهد.مرد از نجات دهندگانش پرسید: «چطور متوجه شدید که من اینجا هستم؟»آنها در جواب گفتند: «ما علامت دودی را که فرستادی، دیدیم!»آسان می توان دلسرد شد هنگامی که بنظر می رسد کارها به خوبی پیش نمی روند، اما نباید امیدمان را از دست دهیم زیرا خدا در کار زندگی ماست، حتی در میان درد و رنج.دفعه آینده که کلبه شما در حال سوختن است به یاد آورید که آن شاید علامتی باشد برای فراخواندن رحمت خداوند

کوتاه‌ترین داستان ترسناک جهان : فقط ۱۲کلمه!!

آخرین انسان زمین تنها در اتاقش نشسته بود که ناگهان در زدند!!؟

دل عزراییل برای چه کسانی سوخته است؟

روزی رسول خدا (صل الله علیه و آله) نشسته بود، عزراییل به زیارت آن حضرت آمد. پیامبر(صل الله علیه و آله) از او پرسید: ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسان ها هستی، آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی سوخته است؟
عزارییل گفت در این مدت دلم برای دو نفر سوخت:...

۱- روزی دریایی طوفانی شد و امواج سهمگین آن یک کشتی را در هم شکست همه سر نشینان کشتی غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره ای افکند و در همین هنگام فارغ شد و پسری از وی متولد شد، من مأمور شدم که جان آن زن را بگیرم، دلم به حال آن پسر سوخت.
۲- هنگامی که شداد بن عاد سالها به ساختن باغ بزرگ و بی نظیر خود پرداخت و همه توان و امکانات و ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد و خروارها طلا و جواهرات برای ستونها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل نمود. وقتی خواست به دیدن باغ برود همین که خواست از اسب پیاده شود و پای راست از رکاب به زمین نهد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را بگیرم، آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت بدین جهت که او عمری را به امید دیدار باغی که ساخته بود سپری کرد اما هنوز چشمش به باغ نیفتاده بود اسیر مرگ شد.
در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر (صل الله علیه و آله) رسید و گفت ای محمد! خدایت سلام می رساند و می فرماید: به عظمت و جلالم سوگند شداد بن عاد همان کودکی بود که او را از دریای بیکران به لطف خود گرفتیم و از آن جزیره دور افتاده نجاتش دادیم و او را بی مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم، در عین حال کفران نعمت کرد و خود بینی و تکبر نمود و پرچم مخالفت با ما بر افراشت، سر انجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت، تا جهانیان بدانند که ما به آدمیان مهلت می دهیم و لی آنها را رها نمی کنیم

حتمی دلیلی دارد ...

مردی تاجر در حیاط  قصرش انواع مختلف درختان و گیاهان و گلها را کاشته و باغ بسیار زیبایی را به وجود آورده بود. هر روز بزرگترین سرگرمی و تفریح او گردش در باغ و لذت بردن از گل و گیاهان آن بود.
تا این که یک روز به سفر رفت. در بازگشت، در اولین فرصت به دیدن باغش رفت.
اما با دیدن آنجا، سر جایش خشکش زد...
تمام درختان و گیاهان در حال خشک شدن بودند ، رو به درخت صنوبر که پیش از این بسیار سر سبز بود، کرد و از او پرسید که چه اتفاقی افتاده است؟
درخت به او پاسخ داد: من به درخت سیب نگاه می کردم و باخودم گفتم که من هرگز نمی توانم مثل او چنین میوه هایی زیبایی بار بیاورم و با این فکر چنان احساس نارحتی کردم که شروع به خشک شدن کردم...

مرد بازرگان به نزدیک درخت سیب رفت، اما او نیز خشک شده بود...!
علت را پرسید و درخت سیب پاسخ داد: با نگاه به گل سرخ و احساس بوی خوش آن، به خودم گفتم که من هرگز چنین بوی خوشی از خود متصاعد نخواهم کرد و با این فکر شروع به خشک شدن کردم.
از آنجایی که بوته ی یک گل سرخ نیز خشک شده بود علت آن پرسیده شد، او چنین پاسخ داد: من حسرت درخت افرا را خوردم، چرا که من در پاییز نمی توانم گل بدهم. پس از خودم نا امید شدم و آهی بلند کشیدم. همین که این فکر به ذهنم خطور کرد، شروع به خشک شدن کردم.
مرد در ادامه ی گردش خود در باغ متوجه گل بسیار زیبایی شد که در گوشه ای از باغ روییده بود.
علت شادابی اش را جویا شد. گل چنین پاسخ داد: ابتدا من هم شروع به خشک شدن کردم، چرا که هرگز عظمت درخت صنوبر را که در تمام طول سال سر سبزی خود را حفظ می کرد نداشتم، و از لطافت و خوش بویی گل سرخ نیز برخوردار نبودم، با خودم گفتم: اگر مرد تاجر که این قدر ثروتمند، قدرتمند و عاقل است و این باغ به این زیبایی را پرورش داده است می خواست چیزی دیگری جای من پرورش دهد، حتماً این کار را می کرد. بنابراین اگر او مرا پرورش داده است، حتماً می خواسته است که من وجود داشته باشم. پس از آن لحظه به بعد تصمیم گرفتم تا آنجا که می توانم زیباترین موجود باشم... 

آرامش

یه پسر و دختر کوچولو داشتن با هم بازی میکردن. پسر کوچولو یه سری تیله داشت و دختر کوچولو چندتایی شیرینی با خودش داشت. پسر کوچولو به دختر کوچولو گفت من همه تیله هامو بهت میدم؛ تو همه شیرینیاتو به من بده. دختر کوچولو قبول کرد.
پسر کوچولو بزرگترین و قشنگترین تیله رو یواشکی واسه خودش گذاشت کنار و ..

بقیه رو به دختر کوچولو داد. اما دختر کوچولو همون جوری که قول داده بود تمام شیرینیاشو به پسرک داد.
همون شب دختر کوچولو با ارامش تمام خوابیدو خوابش برد. ولی پسر کوچولو نمی تونست بخوابه چون به این فکر می کرد که همونطوری که خودش بهترین تیله هاشو یواشکی پنهان کرده شاید دختر کوچولو هم مثل اون یه خورده از شیرینیهاشو قایم کرده و همه شیرینی ها رو بهش نداده

اعتقادواعتمادوامید


 1- Confidence اعتقاد:

اهالی روستایی تصمیم گرفتند که برای نزول باران دعا کنند.

روزی که تمام اهالی برای دعا در محل مقرر جمع شدند،فقط یک پسربچه با چتر آمده بود،این یعنی اعتقاد.

 

 

 

2- Trust اعتماد:

اعتماد را می توان به احساس یک کودک یکساله تشبیه کرد،وقتی که شما آنرا به بالا پرتاب می کنید،او میخندد ..... چراکه یقین دارد که شما او را خواهید گرفت،این یعنی اعتماد.

 

3- Hope امید:

هر شب ما به رختخواب می رویم بدون اطمینان از اینکه روز بعد زنده از خواب بیدار شویم.ولی شما همیشه برای روز بعد خود برنامه دارید،این یعنی امید.

با اعتقاد،اعتماد و امید زندگی کنید

بهبود کارایی و اثربخشی یادگیری

انسان ها همواره به یافتن راه های تازه برای یادگیری بهتر و سریع تر علاقه مند بوده اند. از سوی دیگر، مدّت زمانی که هر کس می تواند صرف یادگیری چیزهای جدید کند محدود است. بنابراین، استفاده بهینه از زمان، نقشی اساسی در این مورد بازی می کند. و البته، یادداری، یادآوری و انتقال اطلاعات نیز جایگاه خاص خود را دارا می باشد. توصیه های زیر به شما کمک می کند که اطلاعات فرا گرفته را به طور دقیق به خاطر بسپارید، بعداً آن ها را به یادآورید و به طور موثری از آن ها در موقعیت های مختلف استفاده کنید...

۱) تقویت حافظه

خواندن مقاله ۱۰ راهنمایی موثر برای تقویت حافظه را به شما توصیه می کنیم. توصیه های اولیه مانند بهبود تمرکز، اجتناب از با عجله حفظ کردن مطالب و سازماندهی به اوقات مطالعه، نقطه شروع خوبی است امّا با استفاده از مطالب مختلف روان شناسی نیز می توانید کارایی یادگیری خود را به نحو چشمگیری بهبود بخشید.

۲) به یادگیری (و تجربه کردن) چیزهای جدید ادامه دهید

یکی از مطمئن ترین شیوه ها برای یادگیری اثربخش تر، ادامه دادن یادگیری است. در مقاله ای که در سال ۲۰۰۴ در مجله نیچر به چاپ رسید، آمده بود که کسانی که تردستی یاد می گیرند بر حجم ماده خاکستری در قطعه پس سری آن ها، ناحیه ای در مغز که به حافظه دیداری مرتبط است، افزوده می شود. هنگامی که این افراد تمرین کردن مهارت تازه را متوقف کنند، مادّه خاکستری اضافی از بین می رود.

بنابراین، اگر شما زبان تازه ای را فرا می گیرید، تمرین کردن آن زبان برای حفظ پیشرفتی که به دست آورده اید اهمیت دارد. همان طور که شاخ و برگ های زاید درختان را قطع می کنند، در مغز نیز این فرایند هرس کردن وجود دارد. برخی مسیرهای اطلاعاتی در مغز حفظ می شود و برخی دیگر حذف می شوند. اگر می خواهید اطلاعات جدیدی که به تازگی یاد گرفته اید در مغزتان حفظ شوند، به تمرین و مرور ذهنی آن ها بپردازید.

۳) یادگیری از چند راه مختلف

سعی کنید یادگیری را از چند راه مختلف انجام دهید. مثلاً به جای آن که فقط از طریق گوش کردن به یک وسیله پخش صدا به یادگیری بپردازید (یادگیری شنیداری)، راه دیگری برای تمرین و مرور ذهنی اطلاعات، هم به صورت کلامی و هم دیداری بیابید. مثلاً آنچه یاد گرفته اید را برای دوستتان تشریح کنید، از آن یادداشت بردارید یا یک نقشه ذهنی برای آن رسم کنید. با یادگیری از چند راه مختلف، در واقع به استحکام بخشیدن بیشتر اطلاعات در ذهنتان کمک خواهید کرد. هر چه در ناحیه های بیشتری از مغز، اطلاعات درباره یک موضوع ذخیره شده باشد، ارتباطات درونی بیشتری برقرار می شود. این افزونگی اطلاعات بدین معنی است که با در دست داشتن یک سرنخ واحد، امکان بیشتری برای استخراج اطلاعات از ناحیه های مختلف حافظه وجود خواهد داشت. این ارجاعات متقابل اطلاعات یعنی ما مطلب را یاد گرفته ایم نه این که صرفاً حفظ کرده باشیم.

۴) آنچه یادگرفته اید را به کس دیگری بیاموزید

یکی از بهترین راه های یادگرفتن یک چیز، آموختن آن به فردی دیگر است. ابتدا آنچه یاد گرفته اید را به کلمات و عبارات خود ترجمه کنید. خود این فرایند به تنهایی به استحکام بیشتر و یکپارچگی اطلاعات در مغز شما کمک می کند. سپس راهی را پیدا کنید تا آنچه یادگرفته اید را با دیگران به اشتراک بگذارید. اگر هیچ فردی را نیافتید که به طور حضوری مطالب را با او در میان بگذارید می توانید به وب نویسی (blog) روی آورید.

۵) از آموخته های قبلی برای یادگیری جدید استفاده کنید

یکی دیگر از بهترین راه های اثربخش تر کردن یادگیری، استفاده از یادگیری رابطه ای است که مستلزم ارتباط دادن اطلاعات جدید به چیزهایی است که از قبل می دانستید. برای مثال، چنانچه در حال مطالعه نمایشنامه رومئو و ژولیت هستید، می توانید آنچه درباره این نمایشنامه یاد گرفته اید را با دانش قبلی خود درباره شکسپیر، دوره تاریخی که در آن می زیسته و سایر اطلاعات مربوط، مرتبط سازید.

۶) تجربه عملی به دست آورید

برای بسیاری از ما، یادگیری مستلزم خواندن کتاب و مقاله، حضور در کلاس و جلسات سخنرانی، و یا انجام پژوهش در کتابخانه و بر روی وب است. با وجودی که یافتن اطلاعات و سپس نوشتن آن ها اهمیت دارد امّا دانش و مهارت های جدید را به محک تجربه زدن، چیز دیگری است و یکی از مطمئن ترین شیوه ها برای بهبود یادگیری است. اگر در حال کسب مهارت یا توانایی تازه ای هستید، بر روی به دست آوردن تجربه عملی تمرکز کنید. اگر یک مهارت ورزشی است، آن فعالیت را به طور مرتب انجام دهید. اگر در حال یادگیری یک زبان جدید هستید، هیچ فرصتی را برای صحبت کردن به آن زبان با فردی دیگر از دست ندهید.

۷) به جای تلاش برای به یادآوردن، پاسخ را ببینید

البته یادگیری فرایند کاملی نیست. گاهی اوقات، جزئیات چیزهایی که فراگرفته ایم را فراموش می کنیم. اگر برای به یادآوردن مطلبی با خود کلنجار می روید و به ذهنتان فشار می آورید، پژوهش ها نشان می دهند که بهتر است پاسخ درست را از کسی بپرسید یا از منبعی به دست آورید. مطالعات نشان داده اند که هر چه بیشتر زمان صرف به یادآوردن یک مطلب کنید، احتمال این که در آینده دوباره آن را فراموش کنید بیشتر است. چرا؟ زیرا این تلاش برای به یادآوردن اطلاعات آموخته شده قبلی، در واقع به جای پاسخ درست به یادگیری «حالت خطا» می انجامد.

۸) بهترین شیوه یادگیری خود را کشف کنید

یک راهبرد خوب دیگر برای بهبود اثربخشی یادگیری، درک عادت ها و سبک های یادگیری خود است. نظریه های مختلفی درباره سبک های یادگیری وجود دارد که می تواند به شما کمک کند تا بهترین شیوه یادگیری خود را بهتر درک کنید. نظریه هوش چندگانه گاردنر، به توصیف هشت نوع هوش می پردازد که می تواند به آشکارسازی قدرت های فردی شما کمک کند. سبک های یادگیری یونگ نیز می تواند به شما کمک کند تا ببینید کدام راهبرد یادگیری بهترین کاربرد را برای شما دارد.

۹) استفاده از آزمون برای بهبود یادگیری

هر چند ممکن است به نظر آید که صرف زمان بیشتر برای مطالعه، یکی از بهترین راه های به حداکثر رساندن یادگیری است امّا پژوهش ها نشان داده اند که امتحان گرفتن کمک می کند تا آنچه یاد گرفته اید را بهتر به خاطر بسپارید، حتی اگر آن مطلب در امتحان نیامده باشد. مطالعات نشان داده اند که دانشجویانی که مطالعه کرده اند و سپس از آن ها امتحان گرفته شده است، یادآوری بلند مدّت بهتری از مطالب داشته اند، حتی در مورد اطلاعاتی که در امتحان نیامده باشد. دانشجویانی که زمان بیشتری برای مطالعه در اختیار داشتند امّا از آن ها امتحان گرفته نشده است، قدرت یادآوری به مراتب کمتری داشته اند.

۱۰) دست از انجام چند کار همزمان بردارید

برای سال های متمادی این گونه فکر می شد که کسانی که چند کاره هستند و بیشتر از یک کار را در یک زمان انجام می دهند، مزیتی بر دیگران دارند. اما اکنون پژوهش ها نشان می دهند که انجام چند کار همزمان می تواند باعث اثربخشی کمتر یادگیری گردد. با پریدن از یک فعالیت به فعالیت دیگر و انتقال تمرکز، یادگیری شما کندتر و کم اثرتر می شود وخطای بیشتری می کنید. چگونه می توانید از این خطر اجتناب کنید؟ توجه خود را برروی کاری که در دست دارید متمرکز سازید و برای مدّت زمان از پیش تعیین شده ای به کار ادامه دهید.

منبع: سایت روانیار و آفتاب

والدین و جویدن ناخن در کودکان

والدینی که به نشانه های اضطراب کودکانشان توجه نشان داده و پیوسته نسبت به این نشانه ها واکنش مناسب نشان می دهند، به کودکان خود می آموزند که...
جویدن ناخن یک اختلال محسوب می شود. اگر چه روان شناسان علل این اختلال را نامعلوم می دانند، اما معتقد هستند که جویدن ناخن یک واکنش روانی به احساس اضطراب، تنش، خستگی، بی حوصلگی و بی توجهی از سوی والدین و اطرافیان نزدیک است. این مشکل معمولاً از سه سالگی شروع می شود و میزان بروز آن به تدریج تا ۱۲ سالگی افزایش می یابد. گاه نیز کودک چنین رفتاری را از والدین خود الگو گیری می کند و به تدریج آن را به صورت عادتی لذت بخش و آرامش بخش ادامه می دهد. منظور از عادت، رفتاری مقاوم شده است که بارها و بارها تکرار می شود. یک عادت ممکن است گاه به عنوان یک سرگرمی و گاه به عنوان راهی برای رهایی از اضطراب ها و تنش های روزانه کودک انتخاب شود. در این صورت، ترک این عادت بسیار سخت خواهد شد. بنابراین، به والدین توصیه می شود تا از هر گونه غر زدن و یا سرزنشی خود داری نمایند، چرا که غر زدن یا سرزنش نمودن نه تنها وضع را بهتر نمی کند که آن را بدتر نیز خواهد کرد. باید توجه داشت که کودکان این عادت را کاملاً غیرارادی و به طور ناخودآگاه انجام می دهند و به هیچ وجه قصدشان آزردن و برانگیختن دیگران نیست.


والدینی که به نشانه های اضطراب کودکانشان توجه نشان داده و پیوسته نسبت به این نشانه ها واکنش مناسب نشان می دهند، به کودکان خود می آموزند که در خانواده یک رابطه حامیانه پایدار وجود دارد. لذا، این کودکان می توانند به والدین خود تکیه کرده و توانایی سازگاری و انعطاف پذیری را در خود پرورش دهند.


این امکان وجود دارد که کودکان بسیار آسیب پذیر، حتی با وجود حمایت عالی خانواده دچار اختلال های اضطرابی شوند. اما، کودکانی که به طور ذاتی از آسیب پذیری کمتری برخوردار هستند، ممکن است فقط در صورت وجود خشونت یا سایر ضربه های عاطفی جدی دچار اختلال های ناشی از اضطراب شده و نشانه های ناخن جویدن را به شدت بروز دهند، به گونه ای که اطراف ناخن هایشان را زخم کنند.


ولدین می توانند با استفاده از راه حلهای موثر، نشانه های ناخن جویدن را به تدریج در کودکان خود از بین ببرند:
۱) والدین می توانند با فرزندان خود در مورد این مشکل صحبت کرده و توجه آنها را به جویدن ناخن هایشان جلب کنند. سپس با یکدیگر می توانند درباره استفاده از رمز یا نشانه ای برای توقف ناخن جویدن به توافق برسند، مانند چشمک زدن یا به کاربردن یک کلمه رمز در هنگام جویدن ناخن ها توسط کودک.


۲) والدین می توانند با بررسی موقعیت ها و محرکهایی که سبب جویدن ناخن در کودکانشان می شود، به تدریج مانع تکرار آن شوند. بنابراین، هنگامی که کودک انگشتش را به سوی دهانش بالا می برد، والدین باید به بررسی محرک های پیرامون او بپردازند، به عنوان مثال، ممکن است کودک به هنگام تماشای تلویزیون یا با شنیدن بحث ها و دعواهای والدین به ناخن جویدن روی آورد.


۳) پس از شناخت محرکهایی که به ناخن جویدن فرزند منجر می شود، والدین باید سعی کنند تا همکاری او را در کاهش این نشانه جلب کنند و صرفاً به تمایل و موافقت او برای ترک این نشانه اکتفا نکنند. همکاری دوستانه و حامیانه والدین که نقش پایداری در کاهش این نشانه داشته باشد، به مراتب از غر زدن و شرمنده کردن کودک موثرتر خواهد بود. والدین می توانند از کودک خود بخواهند تا دستش را به سمت دهانش بالا برده و سپس با سرعت پایین آورده و دستانش را از پشت به یکدیگر حلقه کند. این بازی یا تمرین را می توان روزی چند بار و هر بار تا ۱۰ بار با کودک تکرار کرد. این بازی اندک اندک به صورت یک عادت در خواهد آمد و جایگزین عادت ناخن جویدن خواهد شد.


۴) برای آنکه کودک از این بازی لذت ببرد، باید به ازای هر تغییر رفتار خاصی که در عادت ناخن جویدن او پیش بیاید، پاداشی برای او در نظر گرفت. والدین باید در مورد نوع و شدت تغییر رفتار از قبل با کودک خود به توافق رسیده باشند تا کودک نیز بداند در قبال چه تغییر رفتاری پاداش دریافت خواهد کرد.

راهکارهای کنار آمدن پدران با بحران نوجوانی فرزند

دشوارترین دوران برای والدین و فرزندان است. با وجود هر نوع رابطه‌ای که از قبل داشته‌اید، در این دوران ارتباط شما با فرزند نوجوانتان به چرخه و مراحل متفاوتی وارد می‌شود. تا وقتی آنها در دوران بچگی به‌سر می‌برند، شما برای آنها مانند یک قهرمان هستید اما در دوران نوجوانی ممکن است به یک مشاور، که امیدوار هستید آنها در مورد تصمیمات بسیار سخت با او مشورت کنند، تبدیل شوید...

 

وقتی فرزند شما  به سن نوجوانی رسید؛ در این بُرهه، احتیاج عاطفی به حضور پدر کاملاً مشهود می شود. البته واکنش دختران و پسران به عدم حضور پدر متفاوت است. دختران در سن بلوغ به جنس مخالف گرایش پیدا می کنند. آنها چون نیاز به محبت پدرانه را در خانه دریافت نکرده اند، سعی می کنند چنین محبتی را بیرون از منزل به دست آورند. پسران نیز ممکن است الگوهای نادرستی را برای خود ملاک رفتار مردانه قرار داده و رفتارهای ناسازگارانه ای از خود بروز دهند. فردی که از کودکی مورد بی مهری والدین و اطرافیان قرار گیرد الگویی برای ابراز محبت به دیگران را نمی آموزد و نمی تواند عواطف و احساسات خود را به دیگران منتقل کند.

پدر و پسر

پدر یک نوجوان بودن بسیار سخت است. پدرها با حیرت و گاهی سردرگمی شاهد تغییر و تحولات فرزندانشان هستند. آیا تا کنون فکر کرده اید که نوجوانان دوست دارند پدرانشان درمورد آنها چه بدانند: مشکلات آنها، احساساتشان، زندگیشان؟  توجه کنید که این مسئله پیرامون به‌وجود آوردن محیطی است که ایجاد مشکلات را کاهش می‌دهد، نه درباره دفاع کردن.

در ادامه این مقاله ما به شما پدران عزیز، این نکات را خاطر نشان می کنیم:

* "من دیگه بچه نیستم". نوجوان ها بیشتر از هر چیز دیگری دوست دارند به آنها بعنوان یک فرد بزرگسال احترام بگذارند. اینکه دیگران همچنان مثل قبل با آنها مثل یک بچه رفتار کنند برایشان عذاب آور است. اما پدرها می فهمند که نوجوانان مراحل مختلف بلوغ را پشت سر می گذارند و خیلی مهم است که واکنش خودتان را با مرحله بلوغ فرزندتان هماهنگ کنید. در اوایل نوجوانی باید از وضعیت آنها آگاه باشید و کمی بیشتر از یک بچه با او رفتار کنید.

* "من طوری رفتار می کنم که آماده ام یک بزرگسال باشم اما از وارد شدن به این مرحله از زندگی وحشت دارم." اینکه فرزند نوجوانتان آماده باشد که مثل یک بزرگسال با او رفتار شود یا نه، بسیار نگران مسئولیت ناشی از آن خواهد بود. باید بفهمید که با تمام تظاهری که به قوی بودن می کند، فرزند نوجوانتان از دنیای ناشناخته ای که پیش رویش است می ترسد. پدرهایی که می توانند کمی احترام را با کمی حساسیت برای این موقعیت ادغام کنند می توانند تکیه گاه خوبی برای نوجوانشان باشند.

نوجوان

* "دوستانم برایم اهمیت بیشتری پیدا کرده اند." بخشی از این روند تغییر این است که در آن نوجوان از وابستگی به والدین به سمت استقلال پیش می رود. این فرآیندی است که شما بعنوان پدر بسیار نسبت به آن هیجان زده می شوید. از این گذشته، آرزوی قلبی شما این است که فرزندانتان افرادی مستقل و مسئولیت پذیر شوند. بخشی از این فرایند شامل جدا شدن تدریجی از والدین و دیگران حتی دوستان می شود. این کاملاً طبیعی، قابل انتظار و مناسب است. پس اگر دیدید که فرزند نوجوانتان به جای خانه ماندن و با خانواده بودن با دوستانش وقت می گذراند زیاد ناراحت نشوید.

 

* "الان خیلی چیزها که قبلاً برایم سوال نبود، سوال شده است." بخش عمده ای از فرایند بلوغ این است که یاد بگیرید به فکر خودتان باشید. نوجوانانی که بچه های مطیع و فرمانبرداری بودند الان سوال می کنند که چرا باید کارهایی که با آنها می گویید انجام دهند. آنها قضاوت شما را هم زیر سوال می برند. آنها باورها و ارزش های پایه ای خانواده تان را زیر سوال می برند. این فرایند پرسش کاملاً طبیعی و سالم است. سعی کنید به آنها برای پیدا کردن پاسخ این سوالات کمک کنید.

* "اتفاقات خاصی برای هورمون هایم می افتد که نمی توانم برایتان توضیح دهم". پسرها وقتی نوجوان می شوند، خیلی زود رنج و تندخو شده و سریع صدایشان را بالا می برند مخصوصاً وقتی تحت استرس زیادی باشند. کنار دوستان از جنس مخالفشان احساس ناراحتی به آنها دست می دهد حتی اگر سالها با هم دوست بوده باشند. دوست دارند پوسترهایی روی دیوار اتاقشان بزنند که شما دوست ندارید. اما در اکثر این موارد خودشان هم علت احساسشان را نمی دانند. باید بفهمید که هورمون ها ممکن است علت ایجاد برخی از این رفتارها باشند. باید به آنها یاد بدهید که بااینکه سخت است اما می توانند هورمون هایشان را کنترل کنند.در دوره نوجوانی احتیاج عاطفی به حضور پدر کاملاً مشهود می شود، واکنش دختران و پسران به عدم حضور پدر متفاوت است

* "من از آن نگاه متنفرم". این نگاه همان نگاه معروف مادر و پدرهاست. یک چشم غره که باعث می شود نوجوان فکر کند که به مشکل افتاده است. با باز نگه داشتن دریچه ارتباط بین خودتان و فرزند نوجوانتان باید استفاده از این چشم غره را کمتر کنید باید راه های دیگری پیدا کنید که به آنها نشان دهید که از دستشان ناراحت شده اید.

* "گاهی وقت ها دوست دارم فقط تنها باشم". نوجوانان دوست دارند وقتی به خود و دنیای خودشان فکر می کنند تنها باشند. بااینکه با دوستانشان خیلی حرف می زنند اما وقتی به خانه می آیند معمولاً به اتاقشان رفته و در را می بندند. این کاملاً طبیعی است و هیچ زنگ خطری به شمار نمی رود. اما اگر این رفتار افراطی شد آنوقت باید کمی نگران شوید.

پدر یک نوجوان بودن سخته یا  آسون؟

* "گاهی وقت ها دلم می خواهد به حرفهایم گوش کنید". پدرها بیشتر وقت هایی که می خواهند مشکلی را حل کنند سریع شروع به نصیحت کردن می کنند. باید جلوی این کار را بگیرید و سعی کنید فقط به حرفهای فرزندتان گوش کنید. خیلی وقت ها گفتگوی بین والدین و نوجوان فرصتی است برای نوجوان تا خودشان بتوانند مشکلشان را حل کنند. باید این فرصت را به آنها بدهید تا بتوانند خودشان با مشکلات زندگی روبه رو شوند.

 

* "دوست دارم در کارهایتان ثبات قدم داشته باشید". بااینکه نوجوانها معمولاً دربرابر اعمال قدرت والدین طغیان می کنند اما از آنها انتظار دارند که قوانینی برای خود داشته باشند و همیشه براساس یکسری قوانین یکسان با آنها رفتار کنند. نباید بطور مداوم قوانین خود را تغییر دهید. یک قانون داشته باشید و به آن متعهد باشید. این ثبات قدم باعث می شود نوجوانتان چیزی برای تکیه کردن به آن داشته باشد.

* "روی حرفتان بایستید". نوجوانان از اینکه والدینشان یک روز یک چیزی بگویند و فردایش جور دیگری عمل کنند عصبانی می شوند. روی تعهدات خود بمانید. هیچ چیزی بدتر از شکستن قولتان نیست. اگر درمورد تماشای تلویزیون یا بازی های ویدئویی یک قانون خاص دارید، خود شما هم باید با همان قانون زندگی کنید. اگر به تعهدات خود وفادار بمانید فرزندتان هم احترام بیشتری برای شما قائل خواهد شد.

 

نتیجه گیری

نوجوانان در این دوران با احساسات و مشکلات تازه ای روبرو می شوند و از آن وابستگی که به والدینشان داشته جدا شده و کم کم افرادی مستقل می شوند. اگر پدرها بتوانند چند نکته ساده را در رفتارهایشان با آنها رعایت کنند، می توانند کمک بسیار خوبی به فرزند نوجوانشان نموده و به آنها برای انتقال از دوران بچگی به بزرگسالی یاری رسانند.

 

منبع: سایت سیمرغ

شب ادراری کودکان و روش های در مانی

شب ادراری یاناتوانی درکنترل ادرار یکی ازاختلالات رایج دوران کودکی است که دربعضی موارد میتواند مسائل و مشکلاتی مانند پرخاشگری کمبودعزت نفس احساس شرمساری را به همراه داشته باشد.زمانی که کودکان 5سال به بالا بطورمکرر 2باردرهفته و 3 ماه متوالی بدون داشتن بیماری جسمانی خاص مانند صرع و دیابت و.. ،رختخواب خودراخیس کنند مبتلا به شب ادراری میباشند.رایج ترین علت ناتوانی کودکان درکنترل ادرارتاخیردررشد اندام ها وسیستم مرکزی آنهاست....

درمان
نخستین قدم برای درمان کودک این است که خانواده کودک سعی کنند بارعایت برنامه ای منظم برای خواب و خوراک کودک خشک خوابیدن را به کودک بیاموزند هیچگاه ازتنبیه سرزنش ، انتقاد و تحقیرکردن کودک برای درمان کودک استفاده نکنیدفبل ازاینکه کودک برای خوابیدن به رختخواب برود به اویادآوری کنید که به دستشویی برود.نوشیدن مایعات را 2ساعت قبل ازخواب ،محدود کنیدسعی کنید در طول خواب کودک چندباراورابیدارکنیدمشمع یا ملافه ای زیر تشک کودک پهن کنید تا درصورت نیاز تنها ملافه را بشوییدبخاطر داشته باشید که بیش از98درصد ازشب ادراری ها بین سنین 12-10سالگی از بین میروداستفاده از وسایل و زنگ های حساس به رطوبت تا 3هفته انجام حرکات کششی و بدنی برای تقویت عضلات مثانه روش انگیزشی به کودک بدین صورت که تعداد شبهایی که کودک رختخواب خودراخیس نکرده یادداشت و اوراتشویق کنیدتمرین تقویت ماهیچه های ادراری بصورتی که به کودک آموزش دهید که درهنگام تخلیه مثانه چندبارجلوی ریزش ادرار خودرابگیرد تا بدین ترتیب کنترل ادرار خودرابدست آورد وماهیچه های مثانه ای هم تقویت شودهمچنین دراکثرمواردشب ادراری بخاطر تعارض های روحی است که به والدین توصیه میشود که با سعه صدر درحل این مشکل صبوری بخرج دهند و کودک را مورد تمسخریاسرزنش و...قرارندهند وسعی کنند علت اصلی این تعارض رابشناسند.اگرچه شب ادراری درکودکان موجب مشکلات زیادی برای کودک و خانواده او میشود اما باید به خاطر داشت که دراکثرموارد بصورت خودبخودی بهبود مییابد.