پویا

پویا

موضوع:فرهنگی؛ادبی؛اجتماعی؛طنزوآموزشی (به زبانی عمومی وبرای استفاده همه قشرها)
پویا

پویا

موضوع:فرهنگی؛ادبی؛اجتماعی؛طنزوآموزشی (به زبانی عمومی وبرای استفاده همه قشرها)

پنج داستان کوتاه بسیار جالب و آموزنده

حکایت اول‎: ‎

شهسواری‎ ‎به دوستش گفت: بیا به کوهی که خدا آنجا زندگی می کند برویم.میخواهم ثابت کنم که‎ ‎اوفقط بلد است به ما دستور بدهد، ‏وهیچ کاری برای خلاص کردن ما از زیر بار مشقات نمی‎ ‎کند‎.
دیگری گفت: موافقم .اما من برای ثابت کردن ایمانم می آیم‎ .
وقتی به قله‎ ‎رسیدند ،شب شده بود. در تاریکی صدایی شنیدند:سنگهای اطرافتان را بار اسبانتان کنید‎ ‎وآنها را پایین ببرید‎
شهسوار اولی گفت:می بینی؟ بعداز چنین صعودی، از ما می خواهد‎ ‎که بار سنگین تری را حمل کنیم. محال است که اطاعت کنم‎ !
دیگری به دستور عمل کرد‎. ‎وقتی به دامنه کوه رسید،هنگام طلوع بود و انوار خورشید، سنگهایی را که شهسوار مومن‎ ‎با خود آورده ‏بود،روشن کرد. آنها خالص ترین الماس ها بودند‎…

مرشد می گوید‎: ‎تصمیمات خدا مرموزند،اما همواره به نفع ما هستند‎.‎


‎ ‎حکایت‎ ‎دوم‎ : ‎

رام‎ ‎کنندگان حیوانات سیرک برای مطیع کردن فیلها از ترفند ساده ای استفاده می کنند.زمانی‎ ‎که حیوان هنوز بچه است، یکی از پاهای او ‏را به تنه درختی می بندند. حیوان جوان هر‎ ‎چه تلاش می کند نمی تواند خود را از بند خلاص کند اندک اندک این عقیده که تنه درخت‏‎ ‎خیلی قوی تر از اوست در فکرش شکل می گیرد. وقتی حیوان بالغ و نیرومند شد ،کافی است‏‎ ‎شخصی نخی را به دور پای فیل ببندد و ‏سر دیگرش را به شاخه ای گره بزند. فیل برای رها‎ ‎کردن خود تلاشی نخواهد کرد .پای ما نیز ، همچون فیلها،اغلب با رشته های ضعیف و‎ ‎شکننده ای بسته شده است ، اما از آنجا که از بچگی قدرت تنه درخت را باور کرده ایم،‎ ‎به خود جرات تلاش کردن نمی دهیم، غافل از ‏اینکه: برای به دست آوردن آزادی، یک عمل‎ ‎جسورانه کافیست.‏‎ ‎
‎ ‎
حکایت‎ ‎سوم‎ : ‎

مردی‎ ‎زیر باران از دهکده کوچکی می گذشت . خانه ای دید که داشت می سوخت و مردی را دید که‎ ‎وسط شعله ها در اتاق نشیمن ‏نشسته بود ..مسافر فریاد زد : هی،خانه ات آتش گرفته است‎! ‎مرد جواب داد : میدانم‎ .
مسافر گفت:پس چرا بیرون نمی آیی؟
مرد گفت:آخر بیرون‎ ‎باران می آید . مادرم همیشه می گفت اگر زیر باران بروی ، سینه پهلو میکنی‎
زائوچی‎ ‎در مورد این داستان می گوید : خردمند کسی است که وقتی مجبور شود بتواند موقعیتش را‎ ‎ترک کند‎ .
‎ ‎
‎ ‎حکایت‎ ‎چهارم‎ : ‎

مردی‎ ‎در نمایشگاهی گلدان می فروخت . زنی نزدیک شد و اجناس او را بررسی کرد . بعضی ها‎ ‎بدون تزیین بودند، اما بعضی ها هم ‏طرحهای ظریفی داشتند .زن قیمت گلدانها را پرسید‎ ‎و شگفت زده دریافت که قیمت همه آنها یکی است .او پرسید:چرا گلدانهای نقش ‏دار و‎ ‎گلدانهای ساده یک قیمت هستند ؟چرا برای گلدانی که وقت و زحمت بیشتری برده است همان‎ ‎پول گلدان ساده را می گیری؟‎
فروشنده گفت: من هنرمندم . قیمت گلدانی را که ساخته‎ ‎ام می گیرم. زیبایی رایگان است‎ . ‎
‎ ‎
‎حکایت‎ ‎پنجم‎ : ‎

در‎ ‎روم باستان، عده ای غیبگو با عنوان سیبیل ها جمع شدند و آینده امپراتوری روم را در‎ ‎نه کتاب نوشتند.سپس کتابها را به تیبریوس ‏عرضه کردند . امپراطور رومی پرسید‎ : ‎بهایشان چقدر است؟‎
سیبیل ها گفتند: یکصد سکه طلا‎
تیبریوس آنها را با خشم از‎ ‎خود راند سیبیل ها سه جلد از کتابها را سوزاندند و بازگشتند و گفتند: قیمت همان صد‎ ‎سکه است‎ !
تیبریوس خندید و گفت:چرا باید برای چیزی که شش تا و نه تایش یک قیمت‎ ‎دارد بهایی بپردازم؟‎
سیبیل ها سه جلد دیگر را نیز سوزاندند و با سه کتاب باقی‎ ‎مانده برگشتند و گفتند:قیمت هنوز همان صد سکه است‏‎ .
تیبریوس با کنجکاوی تسلیم شد‎ ‎و تصمیم گرفت که صد سکه را بپردازد. اما اکنون او می توانست فقط قسمتی از آینده‎ ‎امپراطوریش را ‏بخواند‎ .
مرشد می گوید: قسمت مهمی از درس زندگی این است که با‎ ‎موقعیتها چانه نزنیم‎

زیادجدی نگیرید

قبل از ازدواج
 
مرد: آره، دیگه نمیتونم بیش از این
منتظر بمونم.
زن: میخواهى من از پیشت برم؟

مرد: نه! فکرش را هم نکن
.
زن
: منو دوست داری؟
مرد: البته
!
زن: آیا تا حالا به من خیانت کردی؟

مرد: نه
! چرا چنین سوالى میکنی؟
زن: منو مسافرت میبری؟

مرد: مرتب
!
زن: آیا منو
میزنی؟
مرد: به هیچ
‎ ‎وجه! من از این آدما نیستم!
زن: میتونم بهت اعتماد
کنم؟
 
بعد از ازدواج

همین متن را این دفعه از پائین به بالا

تمرکز روی مشکل یا راه حل؟!


هنگامی که ناسا برنامه فرستادن فضانوردان به فضا را آغاز کرد ، با مشکل کوچکی روبرو شد.
آنها دریافتند که خودکارهای موجود ، در فضای بدون جاذبه ، کار نمی کنند.(جوهر خودکار به سمت پایین جریان نمی یابد و روی سطح کاغذ نمی ریزد...)
برای حل این مشکل آنها شرکت مشاورین اندرسون را انتخاب کردند... تحقیقات بیش از یک دهه طول کشید ،12 میلیون دلار صرف شد و در نهایت آنها خودکاری طراحی کردند که در محیط بدون جاذبه می نوشت، زیر آب کار می کرد ، روی هر سطحی حتی کریستال می نوشت، و از دمای زیر صفر تا 300 درجه سانتیگراد کار می کرد!!!
اما روس ها راه حل ساده تری داشتند!
آنها از مداد استفاده کردند!

نتیجه


این داستان مصداقی برای مقایسه دو روش در حل مسئله است :
1. تمرکز روی مشکل (نوشتن در فضا!)
2. یا تمرکز روی راه حل (نوشتن در فضا با خودکار!!!)

بستنی

پسر بچه ای وارد یک بستنی فروشی شد و پشت میزی نشست . پیشخدمت یک لیوان آب برایش آورد.
پسر بچه پرسید :"یک بستنی میوه ای چند است؟"
پیشخدمت پاسخ داد: " 50 سنت"
پسر بچه دستش را در جیبش برد و شروع به شمردن کرد. بعد پرسید: "یک بستنی ساده چند است؟"
در همین حال ، تعدادی از مشتریان در انتظار میز خالی بودند . پیشخدمت با عصبانیت پاسخ داد: " 35 سنت"
پسر دوباره سکه هایش را شمرد و گفت : " لطفا یک بستنی ساده"
پیشخدمت بستنی را آورد و به دنبال کار خود رفت. پسرک نیز پس از خوردن بستنی ، پول را به صندوق پرداخت و رفت.

وقتی پیشخدمت بازگشت ، از آنچه دید حیرت کرد...
آنجا در کنار ظرف خالی بستنی ، 2 سکه 5 سنتی و 5 سکه 1 سنتی گذاشته بود برای انعام پیشخدمت!
این داستان رو تقدیم می کنم به همه کسانی که ذاتاً ثروتمند به دنیا آمده اند نه ارثاً!!!!

عمل همراه با علم و آگاهی!

می گویند برای تعمیر دیگ بخار یک کشتی عظیم بخاری ، از یک متخصص دعوت کردند.
وی پس از آنکه به توضیحات مهندس کشتی گوش داد و سوالاتی از او کرد ، به قسمت دیگ بخار رفت، نگاهی به لوله های پیچ در پیچ کرد و چند دقیقه به صدای دیگ بخار گوش داد و چکش کوچکی را برداشت و با آن ضربه ای به شیر قرمز رنگی زد...
ناگهان تمام موتور بخار کشتی به طور کامل به کار افتاد و عیب آن برطرف شد و آن متخصص هم در پی کار خود رفت !
روز بعد که صاحب کشتی یک صورتحساب هزار دلاری دریافت کرد متعجب شد و گفت که این متخصص بیش از پانزده دقیقه در موتورخانه کشتی صرف نکرده است .
آنگاه از او صورت ریز هزینه ها را خواست و متخصص این صورتحساب

182


را برایش فرستاد.
بابت ضربه زدن چکش 0/5 دلار!
بابت دانستن محل ضربه 999/5 دلار!!!

نتیجه


آنچه شما را به نتیجه مطلوب می رساند الزاماً نه تلاش و فعالیت سخت و طاقت فرسا ، که آگاهی و اطّلاع از چگونگی انجام دقیق و درست کارهاست.
بسیاری عمر خود را صرف بدست آوردن چیزهایی می کنند که شیوه کسب آن را نیاموخته اند.
آنها با حالتی از تعجب و عدم رضایت ، از خود می پرسند چرا زندگی مزد تلایشهایمان را نداده است ؟ در حالی که همه آنچه در توان داشتیم به کار برده ایم ؟!

چگونه هوش فرزندمان را پرورش دهیم؟

همه ما دوست داریم بهترین کاری را که از دستمان می‌آید برای بچه‌هایمان انجام دهیم تا آنها با داشتن بهترین مهارت‌ها و ابزار، استعداد‌های‌شان شکوفا شود….

ولی واقعا چگونه می‌توانیم بچه‌هایی باهوش‌تر پرورش دهیم تا آینده امکان موفقیت‌شان در زندگی شخصی و اجتماعی بیشتر باشد؟ به راهکارهایی که در ادامه می‌آید نگاهی بیندازید:

۱٫بازی کردن با بچه‌ها:

این یک پیشنهاد واقعا ساده است ولی بسیاری از والدین با مشغولیت‌هایی که دارند به راحتی آن را فراموش می‌کنند، بازی کردن – مخصوصا بازی‌های تعاملی و دوطرفه- احساس عشق، قدردانی و نهایتا احساس ارزشمندی را در بچه‌هایتان بالا می‌برید. این عشق دوطرفه باعث تشویق ذهن بچه‌ها به بالا بردن مهارت‌های شناختی و سلامت مغزی می‌شود.

۲٫ورزش کردن:
تمرینات ورزشی، گردش خون در مغز را افزایش می‌دهند پس اصلا جای تعجب نیست که با ورزش کردن بتوان تیزهوشی را افزایش داد. با کودکتان ورزش کنید تا هم شما و هم او از فواید ورزش کردن بهره ببرید و توانایی مغزتان را افزایش دهید.

۳٫تغذیه مناسب برای مغزی باهوش‌تر:

مغز کودک احتیاج به تغذیه مناسب برای رشد دارد. یکی از ساده‌ترین راه‌هایی که اغلب اوقات نادیده گرفته می‌شود تامین غذاهای سالم از گروه‌های مختلف غذایی است. به ویژه، اسیدهای چرب ضروری و مفید که در بالا بردن سطح تیزهوشی مغز به عنوان یک کمک‌کننده مفید شناخته شده‌اند. در عین حال کودکان به منابع غذایی سرشار از پروتئین برای رشد کردن و کربوهیدرات‌ها برای انرژی نیاز دارند. با تامین غذاهای مختلف از گروه‌های غذایی می‌توانید مطمئن شوید که کودکتان تغذیه مناسبی برای داشتن ذهنی سالم و رشدیافته، دریافت می‌کند.

۴٫کاهش زمان تماشای تلویزیون:

کمک کردن به بچه‌ها برای باهوش‌تر شدن به این معنی است که آنها احتیاج دارند ارتباط نزدیک‌تری با خبرها و وسایل ارتباطی فرهنگی و پرورشی داشته باشند و در عین حال ساعت‌هایی که صرف دیدن تلویزیون می‌شود باید کاسته شود و به حدی برسد که کودک فقط در حد نیاز و در مسیر اصلی جریان قرار گیرد. درواقع کمبود فعالیت‌های تقابلی و تعاملی ضرر بسیار زیادی دارد و این به معنی این است که زمان‌هایی که کودکتان باید صرف فعالیت‌ کند – فعالیت‌هایی که باعث تحریک مغز می‌شوند- با تماشای بیش از حد تلویزیون کاهش می‌یابد.

۵٫کاهش زمان بازی با رایانه:
زمان کار کودکان با رایانه و تماشای تلویزیون را کاهش دهید و زمان‌های آنها را روی برنامه‌های آموزشی تلویزیونی و بازی‌ها و برنامه‌های آموزشی رایانه‌ای برنامه‌ریزی کنید.

۶٫هر چیزی از ریاضی تا موسیقی و خواندن

می‌تواند به وسیله رایانه لذت‌بخش شود. با این روش کودکتان هم می‌تواند تفریح کند و هم به یادگیری او کمک می‌شود.
۷٫بازی با بچه‌های دیگر:

کلاس‌های آموزشی مفید هستند ولی بازی کردن با بچه‌های دیگر اگر نگوییم بیشتر اما، به همان اندازه مفید است. با دادن این شانس به کودکان‌تان که بتوانند با بچه‌های دیگر بازی کنند، آنها یاد می‌گیرند چگونه از خود دفاع کنند، چگونه خود را ثابت کنند و با گفت‌وگو و فکر کردن می‌توانند مهارت‌های اجتماعی خود را بالا ببرند.
۸٫ارتباط و گفت‌وگو با کودک:

ارتباط با قاعده و معین با کودک به او کمک می‌کند تا مهارت‌های کلامی‌اش را پیشرفت کنند. به این معنی که با گوش دادن به فرزندتان و دادن فضا و زمان مناسب به او این امکان را بدهید تا بتواند صحبت، اظهارنظر و مخالفت کند و به او کمک می‌کنید تا سخنرانی را بفهمد و کلمات جدید یاد بگیرد.
۹٫کتاب خواندن برای کودک:

کتاب خواندن مرتب برای کودکتان باعث می‌شود مهارت‌های کلامی‌اش توسعه یابد. اگر خواندن برای کودکتان را خیلی زود شروع کنید او علاقه بیشتر و متداومی نسبت به کتاب خواندن پیدا خواهد کرد. مهارت‌های خوب کلامی یک ابزار موفقیت در سنین جوانی او خواهد شد.
۱۰٫فواید تقلید برای کودک:

اگر کودکتان شاهد انجام کاری هوشمندانه به وسیله شما باشد، آن کار را با تقلید از شما انجام می‌دهد که بسیار برای او مفید خواهد بود. اغلب اوقات بچه‌ها کارها را براساس آنچه از شما دیده‌اند و به روش شما انجام می‌دهند. پس سعی کنید الگویی مناسب برای عملکردهای کودکتان باشید و بتوانید هوش و استعداد او را -با شیوه انجام کارهایتان- تشویق به رشد کنید. کارهایی که انجام می‌دهید می‌تواند خواندن، نوشتن، کشیدن یا هر وظیفه‌ای که باید انجام دهید یا حتی نوع بازی‌هایی که می‌کنید، باشد.
۱۱٫تشویق کودک:

تشویق و جایزه دادن به انگیزه‌ها و تلاش‌های کودکتان باعث می‌شود باهوش‌تر شود و در سنین جوانی به فرد موفق‌تری تبدیل شود. صرف‌نظر از نتیجه‌ای که می‌گیرد، تلاش وی را تحسین کنید.
۱۲٫موسیقی: موسیقی را بخشی از زندگی کودکتان قرار دهید. تحقیقات نشان داده‌اند گوش دادن به موسیقی می‌تواند حافظه، توجه، انگیزه و یادگیری را افزایش دهد. موسیقی‌های استرس‌آور که یک عامل مخرب برای ذهن کودکتان است را کاهش دهید. یادگیری نواختن یک آلت موسیقی روی فکر کردن همزمان با تحلیل سه بعدی مغز تاثیر بسزایی دارد که یکی از رکن‌های اساسی یادگیری ریاضی محض است.