پویا

پویا

موضوع:فرهنگی؛ادبی؛اجتماعی؛طنزوآموزشی (به زبانی عمومی وبرای استفاده همه قشرها)
پویا

پویا

موضوع:فرهنگی؛ادبی؛اجتماعی؛طنزوآموزشی (به زبانی عمومی وبرای استفاده همه قشرها)

حکایت دختر صدساله

حکایت دختر صدساله

جوان تحصیل کرده ای پیش یکی از ثروتمندان رفت تا دختر او را خواستگاری کند.همین که مرد چشمش به قیافه جوان افتاد از این که چنین داماد موقری داشته باشد بسیار خوشحال شد.لذا برای تطمیع وی گفت: من سه دختر دارم که هیچ یک ازدواج نکرده اند و می خواهم همه را به راحتی شوهر دهم از این رو تصمیم گرفته ام به هر یک از آن ها موقع عروسی به تناسب سنشان پولی دهم تا دست خالی به خانه شوهر نروند.

 

به عنوان مثال آن که هجده سال دارد هجده سکه طلا و آن که بیست وپنج سال دارد بیست وپنج و دیگری که سی ودوسال دارد به همان مقدار سکه دهم. حال شما به خواستگاری کدام یک آمده اید؟

 

جوان کمی فکرکرد و پرسید: شما دختر صدساله ندارید؟!

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد