داستان بسیار جالب و خواندنی ” راننده اصفهانی “
اصفهانیه داشته توی اتوبان با سرعت ۱۸۰ کیلومتر در ساعت میرفته که پلیس با دوربینش شکارش میکنه و ماشینشو متوقف میکنه. پلیسه میاد کنار ماشینو میگه: گواهینامه و کارت ماشینو بدین. اصفهانیه میگه: من گواهینامه ندارم. این ماشینم مالی من نیست. کارتا ایناشم پیشی من نیست. من صَحَبی (صاحب) ماشینا کشتم آ جنازشا انداختم تو صندوق عقب. حالاوَم داشتم میرفتم از مرز فرار کنم، شوما منا گرفتین. پلیسه که حسابی حیرت زده شده بوده بیسیم میزنه به فرماندهاش و عین قضیه رو تعریف میکنه و درخواست کمک میکنه. فرماندهاش هم میگه تو کاری نکن من خودم دارم میام. فرمانده در اسرع وقت خودشو به محل میرسونه و به راننده اصفهانی میگه: آقا گواهینامه؟ اصفهانیه گواهینامهاش رو از تو جیبش در میاره میده به فرمانده. فرمانده میگه: کارت ماشین؟ اصفهانیه کارت ماشین که به نام خودش بوده رو از تو جیبش در میاره میده به فرمانده .فرمانده میگه: در صندوق عقب رو باز کن. اصفهانیه درو باز میکنه و فرمانده میبینه که صندوق هم خالیه. فرمانده که حسابی گیج شده بوده، به اصفهانیه میگه: پس این مأمور ما چی میگه؟! اصفهانیه میگه: چی چی میدونم والا جناب سرهنگ! حتماً الانم میخَد(می خواهد) بگد من داشتم ۱۸۰ تا سرعت میرفتم؟