امتحان نهایی برای پی بردن به اینکه مغز شما از کار افتاده است!
در اینجا چهار سؤال معمولی و یک سوال جایزه وجود دارد. شما باید فوراً به آنها پاسخ دهید. شما نباید وقت زیادی تلف کنید، به همة سوالات فوراً پاسخ دهید.
قبوله؟
آماده؟ حرکت!!!
سؤال اول:
شما در یک مسابقة سرعت شرکت کردهاید.
از نفر دوم سبقت میگیرید.
اکنون در چه جایگاهی قرار دارید؟
.
.
.
.
.
جواب:
اگر پاسخ شما جایگاه اول بوده، بطور حتم شما دارید اشتباه میکنید! اگر شما از نفر دوم سبقت بگیرید، جایگاه او را به دست خواهید آورد پس دوم میشوید!
آیا جوابتان درست بود؟
نه؟ تو سؤال بعدی بیشتر سعی کن.
آری/ نه؟ برای جواب دادن به سوال دوم به اندازهای که در سؤال اول وقت تلف کردی، معطل نکن.
سؤال دوم:
اگر از نفر آخر سبقت بگیرید، جایگاه شما...؟
جواب:
.
.
.
اگر پاسخ شما جایگاه یکیمانده به آخر بوده، دوباره دارید اشتباه میکنیـد!
به من بگو ببینم: تو چطور میتونی از نفر آخر سبقت بگیری؟؟؟؟
تا اینجا که زیاد خوب نبودی! بودی؟
سؤال سوم:
یه سؤال خیلی سادة ریاضی!
توجه: این مسئله فقط باید در کلة شما حل شود! از کاغذ و قلم و ماشینحساب استفاده نکنید.
سؤال سوم:
1000 تا بگیر و 40 تا بهش اضافه کن.
حالا 1000 تای دیگه بهش اضافه کن.
حالا 30 تا اضافه کن.
1000 تای دیگه اضافه کن.
حالا 20 تا اضافه کن.
حالا 1000 تای دیگه هم اضافه کن.
حالا 10 تا بهش اضافه کن.مجموعش چقدر شد؟
.
.
.
.
.
جواب:
مجموعش شد 5000 تا؟
جواب درست در حقیقت 4100 میباشد!
قبول نداری؟ با ماشین حساب خودت چک کن!
امروز قطعاً روز تو نیست.
میشه سؤال آخر را درست جواب بِدی؟
.
.
.
سؤال چهارم:
پدر مریم پنج تا دختر داره:
oنانا،
oنِنِ،
oنینی،
oنُنُ،
oاسم دختر پنجم چیه؟
.
.
.
.
جواب:
نونو؟
نــــــه! البته نه.
اسمش مَریمه!
سؤال رو دوباره بخون.
خُب، حالا سؤال جایزه:
یه آقای کر و لالی میخواد مسواک بخره. با در آوردن ادای مسواک زدن، اون میتونه خواستهاش را به دکاندار حالی کنه و موفق به خرید مسواک بشه.
سؤال:
حالا اگه یه مرد کوری بخواد عینک آفتابی بخره، چطوری باید منظورش رو به فروشنده حالی کنه؟
.
.
.
جواب:
اون فقط باید دهنشو باز کنه و اینو از فروشنده بخواد. به همین سادگی! کور که زبان دارد!!!
خودتو چطور دیدی؟