پویا

پویا

موضوع:فرهنگی؛ادبی؛اجتماعی؛طنزوآموزشی (به زبانی عمومی وبرای استفاده همه قشرها)
پویا

پویا

موضوع:فرهنگی؛ادبی؛اجتماعی؛طنزوآموزشی (به زبانی عمومی وبرای استفاده همه قشرها)

بدرقه شوهر در فرهنگ ملل
آمریکایی: عزیزم امیدوارم روز موفقى داشته باشى.
انگلیسى: عزیزم براى نوشیدن چایی عصر بیصبرانه منتظرتم.
فرانسوى: عزیزم تمام روز بفکرتم تا برگردى.
ایرانی : دارى میرى این اشغالها رو بزار دم در
آشغالا یادت نره
آشغالا
هوی آشغالا رو ببر

*****

 پسره تو صف نونوایی از دختره پرسیده چند نفر جلوی شما هستند؟
دختره گفته:
دو تا خواهر بزرگتر از خودم هستند
ولی من برای ازدواج مشکلی ندارم، ما اصلا از این رسمها نداریم!

*****

سخت ترین کار تو دوران دانش آموزی
خوردن نارنگی زیر میز بود!
لامصب بوش تا دفتر میرفت

*****

 حموم رفتن زمان ما :
میرفتیم تو حموم
یه شیرو باز میکردیم، دندونامون میریخت کف حموم از سرما!
اون یکیو باز میکردیم، مث آب سماور در حال جوش بود!
یه عر میزدیم از سوزش،
مامانمون مى زد پس کله مون که اذیت نکن، آروم بگیر.
بعد با اون صابون زرد گنده ها که مثه چرکِ خشکیده بود، میفتاد به جونمون
تا حدى که چشمامون از کاسه دربیاد!
یعنى ما از نظر مامانمون کثافتى بودیم که میخوایم در مقابل نظافت مقاومت کنیم!
بعد یه جورى چنگ میزد موهامونو که انگار داعش به شپشا حمله کرده
بعدش با شامپوى پاوه کل هیکلمونو غربال گرى میکردن!
بعد از همه اینا جان گُدازترینش کیسه کشیدن بود!
دو لایه از پوستمونو بر میداشتن،
فک میکردن چرکه! باز ادامه میدادن.
بعدِ حموم صدتا لباس تنمون میکردن،
یه روسرى به کله مون، یه یقه اسکى هم روى همش.
بعد از شدت کوفتگى و خستگى بیهوش میشدیم، میگفتن: ببین چه راحت خوابیده!!

  *****

از یارو میپرسن : تو از زنت میترسی؟
میگه:چرا باید بترسم؟
لباسارو شستم
اتومو کردم
غذامو پختم
ظرفامو شستم
شیشه ها رو تمیز کردم
زیر بچه رو هم عوض کردم
اونی که کاراش مونده باید بترسه !

*****

ﭘﺴﺮ: بابا ﻭﺍﺳﻢ ﺩﻭﭼﺮﺧﻪ ﻣﻴﺨﺮﻱ؟
بابا:ﺍﮔﻪ ﺷﻴﻄﻮﻧﻲ ﻧﮑﻨﻲ،
ﺑﻪ ﺣﺮفم ﮔﻮﺵ ﮐﻨﻲ،
زیاد ﺑﺎ ﮐﺎﻣﭙﻴﻮﺗﺮﺑﺎﺯﻱ ﻧﮑﻨﻲ،
ﻣﺴﻮﺍﮎ ﺑﺰﻧﻲ،
ﻣﻌﺪﻟﺖ هم بیست ﺷﻪ ﻭﺍﺳﺖ ﻣﯽ ﺧﺮﻡ!
پسر: ﻣﻴﺨﻮﺍﻱ ﺗﺤﺮیم های آمریکا علیه ایران رو هم ﻭﺭﺩﺍﺭﻡ؟!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد