پویا

پویا

موضوع:فرهنگی؛ادبی؛اجتماعی؛طنزوآموزشی (به زبانی عمومی وبرای استفاده همه قشرها)
پویا

پویا

موضوع:فرهنگی؛ادبی؛اجتماعی؛طنزوآموزشی (به زبانی عمومی وبرای استفاده همه قشرها)

شادی درجامعه ایران

بررسی شادی در جامعه ایران

مصاحبه روزنامه شرق با با دکتر سعید معید فر
شادى چیست؟ حالتى درونى که هیچ ارتباطى با عوامل بیرونى ندارد یا احساسى که محیط اجتماعى بر آن تاثیر مى گذارد؟ انتخاب هرکدام از دو تعریف فوق از آنجا مهم است که راه هاى متفاوتى براى نیل به شادى و فرحى پیش روى افراد مى گذارد. درونى انگاشتن مطلق شادى با کسب آن از طرق معنوى گره خورده و بر پایدارى و گذرا نبودن این حالت تاکید دارد. با این تعریف، شادى به عنوان سرور و انسان هاى شاد به عنوان انسان هاى سعادتمند تلقى مى شوند. در کتب دینى افرادى که شاد، مسرور و متهیج هستند و بر شادى هاى مقطعى و گذرا دل خوش نمى کنند انسان هاى سعادتمند معرفى شده اند. ابوعلى سینا در کتاب «بهجت و سعادت» بر این اعتقاد است که سعادت، نوع خاصى از لذت است که با دخالت قوه عاقله پدید مى آید.
بنابراین انسان تا به عرصه عقل و کمالات مربوط به آن وارد نشده و در محدوده حس، خیال، وهم و لذایذ آن باقى بماند به سعادت، شادى و شادابى متناسب با آن نمى رسد. به این ترتیب سعادت مراتب مختلفى دارد که شامل شادى روحانى و نشاط و سرور جسمانى است.
مطابق تعابیر دینى جایگاه شادى هاى طبیعى و دنیوى [پایدار] که با لذت هاى محسوس همراهند در زندگى مادى و جایگاه شادى هاى معنوى و اخروى [پایدار] در جنت رضوان الهى است. نکته مهم اینکه در آموزه هاى دینى، ممنوع و مقید شدن برخى از مراتب و اقسام شادى در بعضى حالات، به سبب مزاحمتى که بین آن رتبه با مرتبه بهتر و برترى از شادى و سرور وجود دارد، توصیه شده است. ادیان الهى براى رفع غم و اندوه، شادى هاى مستقل را نهى کرده و آنان را موجب تشدید غم و اندوه دانسته اند. در عین حال اما بر شادى و سرور حقیقى سفارش شده و برخى انواع غم که حسب ذات افراد انسانى، آنان را به سوى مطلوب و محبوب یعنى رضایت و شادى نامحدود و بیکران مى رساند نیز مطلوب دانسته اند.


علاوه بر تعاریف و مصادیق شادى در دین، این مقوله مورد علاقه جامعه شناسان، روانشناسان، مردم شناسان و متخصصان سایر علوم نیز هست. در این میان، جامعه شناسى، شادى را علاوه بر حالتى درونى به مثابه پدیده اى اجتماعى درنظر مى گیرد و بر تاثیر مولفه هاى اجتماعى و فرهنگى بر آن صحه مى گذارد. دکتر سعید معیدفر عضو هیات علمى دانشکده علوم اجتماعى دانشگاه تهران، صورت واضح شادى را تجلى حالت فرحى در چهره، رفتار و برخوردهاى افراد مى داند و مى گوید: پایه اصلى شادى و غم در درون انسان است اما چون انسان موجودى اجتماعى است شادى و غم او تا حد زیادى تحت تاثیر روابط با دیگران، میزان کسب موفقیت ها، تامین نیازها و انتظاراتش از محیط اجتماعى و حتى خدا است.
گرچه امروزه راه هاى متفاوت تجلى و نیل به شادى در فرهنگ هاى گوناگون به رسمیت شناخته شده است اما به طور کلى خنده، هیجان و حالت وجد به عنوان نماد جهانى شادى در نظر گرفته مى شود. برخى نیز با اعتقاد بر اینکه صور بیرونى رفتار انسان حسب صورت، قابل شناسایى نیست بر فهم و درک آن رفتار و حرکت بر اساس یک فرهنگ خاص تاکید مى کنند. معیدفر در این خصوص مى گوید: نیات آدم ها در پشت رفتارشان تا حد زیادى تعیین کننده است. گاهى افراد مى خندند اما خنده آنها از سرشادى نیست، ناشى از یک نوع افسردگى، عدم موفقیت، طعنه به خود یا دیگرى است.
آرامش به عنوان یکى از زمینه هاى ایجاد شادى اگرچه در گرو عوامل مختلفى است اما رضایت از حیات، اعتقاد به وجود و نیز حمایت از سوى خداوند خصوصاً در آدم هاى دیندار در ایجاد این حالت در انسان مهم است. کارشناسان بر دعا به عنوان حالتى روحانى که موجب انبساط خاطر شده تاکید کرده اما استفاده از نعمات دنیوى را هم فراموش نمى کنند. آنان با اشاره به اینکه توصیه هاى دین در استفاده از نعمات و آفریده هاى الهى، تنظیم روابط اجتماعى و ایجاد صلح نباید تحت تسلط سایر جنبه ها قرار گیرد. معتقدند بسیارى از شادى ها در ارتباط با اجتماع [خانواده و دوستان] و نیز درک متقابل و همکارى میان افراد یک گروه ایجاد مى شود. معیدفر در مواجهه با این موضوع تاکید مى کند: کسانى که دین را صرفاً در وجوه غمبار آن خلاصه مى کنند درک صواب و درستى ندارند. خداوند نعمت هاى بسیارى براى بشر آفریده است که استفاده از آنها انسان را شاد مى کند، برگزارى همه روزه به صورت یکنواخت و به یک سبک، حتى مى تواند حالات روحانى را که به انسان شادى مى دهد زیر سئوال ببرد.
وى در عین حال بر تائید بسیارى از رسوم شادى آور ملى و باستانى ایرانى از سوى اسلام اشاره مى کند و سیره پیامبر و ائمه در بروز شادى و پنهان کردن غم را دلیل توجه ویژه اسلام به شادى و نهى غم و عبوسى مى داند. از آنجا که خارج کردن بسیارى از مراسم ملى- دینى از حالت جمعى به تضعیف هویت جمعى که منبع شادى است مى انجامد تقویت روح جمعى در فعالیت هاى گسترده اجتماعى به نبود احساس گسست از اجتماع میان تک تک افراد جامعه منتهى مى شود.

عرصه عمومى از نبود شادى رنج مى برد
شرایط تاریخى، جغرافیایى هر کشورى، در ایجاد ذهنیت افراد آن اجتماع از پدیده هاى روانى- فرهنگى نقش تردید ناپذیرى دارد. برخى پدیده ها به خصوص در حالت هاى بحرانى ایجاد ذهنیت نسلى کرده، به یک نسل هویتى متمایز مى بخشد. ویژگى هاى یک نسل چه بسا توسط نسل هاى قبلى یا بعدى نیز استفاده شود، اما براى آنها حکم چارچوب شکل دهنده را نداشته باشد. به رغم دگرگونى ذهنیت نسلى، برخى ذهنیت ها توسط نسل هاى الهام بخش تداوم مى یابند و به نسل هاى آینده حمله مى کنند.
سرزمین ما ایران به عنوان کشورى با شرایط اقلیمى- استراتژیک خاص، در معرض انواع بلایاى طبیعى و حمله اقوام مختلف غربى و شرقى نیز دستخوش بحران هاى داخلى بسیار بوده است. نبود ثبات و آرامش یا شرایط استبداد، افراد اجتماع را یا به سمت گروه هاى کوچک تر قومى- منطقه اى سوق مى داد و یا به خاطر تسلط مطلق حاکمیت مستبد اجازه هرگونه ابزار وجود را از آنان سلب مى کرد. گروه هاى قومى به خاطر قدرت فرهنگى خود علاوه بر تامین نیازهاى روحى افراد آن قوم، در کشاکش اتفاقات روزمره و حتى بحران ها تکیه گاه محکمى محسوب مى شدند. علاوه بر اعتقادات دینى، در این میان آداب و رسوم قومى با مراسم مختلف و وسیعى براى هر امر [خرمن کوبى، گلاب گیرى، عروسى، نوروز و...] علاوه بر توجه ویژه به آن، با التفاط زبان، موسیقى، حرکات موزون و رنگ به نیاز ذاتى انسان براى احساس شادى و نشاط به خوبى پاسخ مى دادند. به تدریج که قدرت قومیت ها در عرصه عمومى کمتر مى شد و دولت هاى غیر ملى یکى پس از دیگرى شکل مى گرفتند و از هم مى پاشیدند، کارکردهاى وسیع و همه جانبه قومى مورد تعرض قرار مى گرفتند.
دولت هاى زورگو با بى توجهى به مصالح عمومى اجازه هرگونه ابراز وجود جدى و تمام عیار را که لازمه شادى است از مردم سلب مى کردند و با ایجاد شرایط سخت فرصتى، فراغتى و درآمدى براى کسى باقى نمى گذاشتند تا به شادى بیندیشد. این روند گرچه به منزله محو کامل رسوم قومى و نشاط منتج از آن نبود اما روزبه روز سیطره حاکمیت بر عرصه هاى خصوصى زندگى افراد را افزایش داد.
حوادث قبل و بعد از انقلاب اسلامى، جنگ، بحران هاى اقتصادى و سایر اتفاقاتى که به تجربه در همه انقلاب هاى دنیا در قالب هاى مختلف ظاهر شده است، وضعیت شادى و نشاط در میان افراد اجتماع را وارد مرحله جدیدى کرد. ایدئولوژیک بودن انقلاب، گسترش قدرت حاکمیت و نیز شرایط سختى که پیشتر ذکر شد، شادى را به صورت مقوله اى در حوزه اخلاق مطرح کرد. معیدفر استاد جامعه شناسى دانشگاه تهران در این خصوص مى گوید: بعد از همه انقلاب ها تلاش گسترده اى مى شود تا جنبه هاى عادى شادى مردم محدود شود. به خاطر تغییر معیارهاى اخلاقى و نیز شرایط سخت و الزام آور بعد از انقلاب ها به شادى هاى مردمى به صورت مقولات مبتذل و غیر اخلاقى نگریسته شده و در واقع شادى در قرنطینه قرار مى گیرد.
وى مى افزاید: به تدریج که شرایط ویژه پس از انقلاب ها مى گذرد همه چیز به حال عادى باز مى گردد. با سپرى شدن روزهاى سخت- که بر جنبه هاى خاص و بیشتر غم انگیز تکیه مى شود- باید جنبه هاى مغفول مانده در فرهنگ را تقویت کرد و به تعادل رسید.
ادامه برخى شیوه هاى سختگیرانه و بى اعتمادى مردم به برخى از بخش ها به ویژه درپى برخى سخت گیرى ها نسبت به بدیهیات عناصر فرهنگى، کار را به جایى رساند که به زعم اکثر صاحب نظران اکنون ما داراى دو عرصه فرهنگى در کشور هستیم، عرصه خصوصى و عرصه عمومى. با وجود حاکمیت افزون تر شادى بر گروه هاى کوچک خانواده، دوستان و خویشاوندان، عرصه عمومى هنوز از نبود تعادل در این زمینه رنج مى برد. معیدفر با اشاره به برطرف شدن خلاء شادى در عرصه خصوصى معتقد است: مشکل در عرصه عمومى است چرا که مدیریت این عرصه با دولت است و به خاطر رویکردهاى خاص حکومت به ویژه در دوران هاى گذشته جنبه هاى غم انگیز در این عرصه تسلط دارند. وى مى افزاید: در گذشته تصور بر این بوده که تاکید بر جنبه هاى غم انگیز فرهنگ باعث پالایش و تذهیب بیشتر جامعه مى شود ولى امروز مشخص شده است که اصرار بیش از اندازه در این زمینه به یک عکس العمل منفى منجر شده و حتى مى تواند باعث تقویت ابتذال و شادى هاى مبتذل در جامعه شود.بنابرآنچه گذشت براى ایجاد تعادل در وضعیت روانى جامعه، نقش دولت در ایجاد و تبلیغ مراسم شادى آور در عرصه عمومى و تقویت و اجازه ابراز شادى در حوزه خصوصى، انکارناپذیر است.
از آنجا که امروزه بخشى از سرنوشت ما در دست دولت هاست گره بسیارى از مسائل شخصى و فردى ما نیز به دست آنها باز مى شود. افزایش اشتغال به خصوص براى جوانان که شادى از طریق آنان به جامعه تسرى مى یابد، تلاشى براى حاکمیت عدالت اجتماعى و کاهش فاصله طبقاتى، تنظیم اوقات فراغت، ترغیب فرهنگ گردشگرى، رواج شادى و نه لودگى از طریق رادیو و تلویزیون، تنظیم شیوه هاى مناسب تعلیم و تربیت همراه با شادى، توجه نسبت به شیوه هاى مدیریتى مناسب و پر نشاط در سازمان هاى دولتى و حتى غیر دولتى و ایجاد تعادل جنسیتى در معادله شادى به صورت برنامه هاى کوتاه مدت و بلند مدت براى ایجاد انگیزه در افراد و نیز زدودن رخوت، پوچى و افسردگى از جامعه ضرورى به نظر مى رسد.
مهم تر از همه ترویج آزادى، احترام به باورهاى شخصى و خرده فرهنگ هاى موجود و درک نیازهاى زمانه است. شادى براى زیباتر و قابل تحمل کردن زندگى رابطه مستقیمى با ابراز وجود و احساس امنیت دارد احساس امنیتى که ناشى از توان ابراز وجود در تمامى ابعاد طبیعى و کسب کلیه حقوق انسانى است. به گفته دکتر معیدفر، مى توان شاد بود و جامعه مبتذلى نداشت و مى توان غمگین اما سرتاپا آلوده به ابتذال بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد