قبل از ازدواج
مرد: آره، دیگه نمیتونم بیش از این منتظر بمونم.
زن: میخواهى من از پیشت برم؟
مرد: نه! فکرش را هم نکن.
زن: منو دوست داری؟
مرد: البته!
زن: آیا تا حالا به من خیانت کردی؟
مرد: نه! چرا چنین سوالى میکنی؟
زن: منو مسافرت میبری؟
مرد: مرتب!
زن: آیا منو میزنی؟
مرد: به هیچ وجه! من از این آدما نیستم!
زن: میتونم بهت اعتماد کنم؟
بعد از ازدواج
همین متن را این دفعه از پائین به بالا
[گل][گل][گل]
زندگی را شاید
غنچه تفسیر کند وقت شکفتن به درخت .
زندگی را شاید
ماه تعبیر کند در دل شبهای سیاه .
زندگی را شاید
مرگ معنا بخشد در جهانی دیگر .
زندگی از نظر من اما :
رفتن و آمدن از مدرسه است ،
پیشه ام کاشتن معرفت است ؛
هدیه آب به باغ دانش ،
بردن کودک معصوم به راه فردا .
کودکان چشم امیدی به نگاهم دارند
تا بیاموزند علم ، رمز و راز دنیا
تا که بنمایم صرف ، فعل راه فردا.
کودکان معنی آب و هدف زندگی اند
کودکان راز گل و سادگی اند
زندگی را هر روز ،
می کنم تفسیر بر تخته سیاه .
زندگی را هر روز،
می کنم هدیه به امواج نگاه
زندگی یافتن مجهولات است
زندگی تکیه شاگردان بر شانه ماست.
تا که فرصت دارم
چون درختان در باد
صبر را پیشه خود خواهم ساخت
گرچه طوفان حوادث ببرد برگ مرا .
ریشه را سخت نمایم در خاک
تا که در فصل بهار بار دیگر
بشوم سبز و بمانم در باغ.[گل]
[گل][گل][گل]