پویا

پویا

موضوع:فرهنگی؛ادبی؛اجتماعی؛طنزوآموزشی (به زبانی عمومی وبرای استفاده همه قشرها)
پویا

پویا

موضوع:فرهنگی؛ادبی؛اجتماعی؛طنزوآموزشی (به زبانی عمومی وبرای استفاده همه قشرها)

شاخ ذهن ما

    ذهنِ ما
گاه یک تصویر چقدر زیبا می تواند مفاهیمِ عمیق فلسفی و معرفت شناسی را نشان دهد.
نظریه «عینک ذهن» کانت، همه تلاشش را کرده تا همین نکته کاریکاتور را توضیح دهد.
قصه ی این کرگدن، قصه ی ماست؛
ما شاخی جلوی چشمانمان نداریم که با آن، همه جهان را در دو طرفِ یک شاخ ببینیم.
اما ذهنمان پر است از پیشفرض ها و پیش داوری ها که همانندِ این شاخ عمل می کند!
همه ما تصور می کنیم که بی طرفانه قضاوت می کنیم و منطبق با واقع.
مثلِ همین کرگدنِ رئالیست!
و مثل او تصور می کنیم، که میانِ همه جهان شاخی است زیبا!
 
و جهان دو نیمه است: نیمی این سوی شاخ، نیمی آن سوی شاخ!
غافل از اینکه به ذهنمان عینکی است، نادیده.
قضاوت، کار سختی است.
قضاوت در هر کاری...

سخنـان نــاب و پرمعنــای زنـدگی

سخنـان نــاب و پرمعنــای زنـدگی

 
به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید

در روزگاری که خنده ی مردم از زمین خوردن توست،
پس برخیز تا چنین مردمی بگریند ...
.
.
.
درصد کمی از انسانها نود سال زندگی می کنند
مابقی یک سال را نود بار تکرار می کنند

.
.
.
نصف اشباهاتمان ناشی از این است که
وقتی باید فکر کنیم، احساس می کنیم
و وقتی که باید احساس کنیم، فکر می کنیم

.
.
.
سر آخر، چیزی که به حساب می آید تعداد سالهای زندگی شما نیست
بلکه زندگی ای است که در آن سالها کرده اید

.
.
.
همیشه در زندگیت جوری زندگی کن که
"ای کاش"
تکیه کلام پیریت نشود

.
.
.
چه داروی تلخی است وفاداری به خائن،
صداقت با دروغگو،
و مهربانی با سنگدل ...

.
.
.
مشکلات امروز تو برای امروز کافی ست،
مشکلات فردا را به امروز اضافه نکن ...

.
.
.
اگر حق با شماست، خشمگین شدن نیازی نیست
و اگر حق با شما نیست، هیـچ حقی برای عصبانی بودن ندارید ...

.
.
.
ما خوب یاد گرفتیم در آسمان مثل پرندگان باشیم و در آب مثل ماهیها،
اما هنوز یاد نگرفتیم روی زمین چگونه زندگی کنیم

.
.
.
فریب مشابهت روز و شب‌ها را نخوریم
امروز، دیروز نیست
و فردا امروز نمی‌شود ...

.
.
.
یادمان باشد که : آن هنگام که از دست دادن عادت می شود
به دست آوردن هم دیگر آرزو نیست ...

.
.
.
زنده بودن حرکتی افقی است از گهواره تا گور
و زندگی کردن حرکتی عمودی است از زمین تا آسمان

.
.
.
برای دوست داشتن وقت لازم است،
اما برای نفرت
گاهی فقط یک حادثه یا یک ثانیه کافی است.

.
.
.
گاه در زندگی، موقعیت هایی پیش میآید که انسان
باید تاوان دعاهای مستجاب شده خود را بپــردازد.

.
.
.
به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد
اما هر وقت تنم به جماعت نادان خورد گفتند: "مگه کوری؟"

.
.
.
مادامی که تلخی زندگی دیگران را شیرین می کنی،
بدان که زندگی می کنی ...

.
.
.
هیچ انتظاری از کسی ندارم!
و این نشان دهنده ی قدرت من نیست !
مسئله، خستگی از اعتمادهای شکسته است

.
.
.
برای زنده ماندن دو خورشید لازم است؛
یکی در آسمان و یکی در قلب ...

.
.
.
در جستجوی قلبِ زیبا باش نه صورتِ زیبا
زیرا هر آنچه زیباست همیشه خوب نمی ماند
امـا آنچه خوب است همیشه زیباست ...

.
.
.
هیچ وقت رازت رو به کسی نگو؛
وقتی خودت نمیتونی حفظش کنی،
چطور انتظار داری کس دیگه ای برات راز نگه داره؟

.
.
.
هیچ انسانی دوست نداره بمیره !
اما همه آرزو میکنن برن به بهشت.
اما، یادمون میره که برای رفتن به بهشت اول باید مرد ...

.
.
.
از 3 نفر هرگز متنفر نباش :
فروردینی ها، مهری‌ها، اسفندی ها
چـون بهتـرین هستند

سه نفر را هرگز نرنجون :
اردیبهشتی ها، تیری ها، دی ـی ها
چـون صادق هستند

سه نفر رو هیچوقت نذار از زندگیت بیرون برن :
شهریوری‌ ها، آذری‌ ها، آبانی ها
چـون به درد دلت گوش میدهند

سه نفر رو هرگز از دست نده :
مرداد ـی ها، خرداد ـی ها، بهمن ـی ها
چـون دوست ِ واقعی هستند

.
.
.
زیباترین عکس ها در اتاق های تاریک ظاهر می ‏شوند؛
پس هر موقع در قسمتی تاریک از زندگی قرار گرفتی،
بدان که خدا می‏ خواهد تصویری زیبا از تو بسازد.

.
.
.
نتیجه زندگی، چیزهایی نیست که جمع میکنیم
بلکه قلبهایی است که جذب میکنیم

.
.
.
عجیب است که پس از گذشت یک دقیقه به پزشکی اعتماد می کنیم؛
بعد از گذشت چند ساعت به کلاهبرداری !
بعد از چند روز به دوستی
بعد از چند ماه به همکاری
بعد از چند سال به همسایه ای ...
اما بعد از یک عمر به خدا اعتماد نمی کنیم !
دیگر وقت آن رسیده که اعتمادی فراتر آنچه می بایست را به او ببخشیم.
او که یگانه است و شایسته ...

استخدام دریک شرکت بزرگ

یک شرکت بزرگ قصد استخدام تنها یک نفر را داشت. بدین منظور آزمونی برگزار

کرد که تنها یک پرسش داشت. پرسش این بود

شما در یک شب طوفانی سرد در حال رانندگی از خیابانی هستید. از جلوی یک
ایستگاه اتوبوس در حال عبور کردن هستید. سه نفر داخل ایستگاه منتظر
اتوبوس هستند

یک پیرزن که در حال مرگ است.
یک پزشک که قبلاً جان شما را نجات داده است.
یک خانم یا آقا که در رویاهایتان خیال ازدواج با او را دارید

شما می‌توانید تنها یکی از این سه نفر را برای سوار نمودن بر گزینید.
کدامیک را انتخاب خواهید کرد؟ دلیل خود را بطور کامل شرح دهید :

پیش از اینکه ادامه حکایت را بخوانید شما نیز کمی فکر کنید ...

ادامه مطلب ...

آنهایی که ازوضع زندگی شان ناراضی اندبخوانند؟

بسیاری از کسانی که از شرایط زندگی و معیشتی خود راضی نیستند بدون شک این مرد چینی را نمی شناسند!

Chinese Family Lives in Abandoned Toilet
Many people who aren't satisfied with their living conditions have probably never heard about one remarkable man from China.

 "زنگ لینگجون" که پول کافی برای تحصیل نداشت سالها پیش به همراه همسر خود به یکی از شهر های بزرگ چین نقل مکان کرد


Zeng Lingjun didn't have enough money to pay for the college, so he moved to Shenyang – the biggest city in northeast
China – and started to work as a cobbler.


در ابتدا او فقط 8 دلار پول داشت ولی با کفاشی و انجام کارهای دیگر کم کم تا ماهی 315 دلار درآمد کسب کرد ، ولی بازهم این مقدار پول کفاف اجاره کردن خانه را نمی داد. از این رو او یکی از توالتهای رها شده یک هتل را تبدیل به خانه اش کرد و مدتی است در آن به همراه همسر و فرزندش زندگی می کند.

ادامه مطلب ...

باخشونت هرگز

سخت آشفته و غمگین بودم…
به خودم می گفتم:
بچه ها تنبل و بد اخلاقند
دست کم میگیرند
درس ومشق خود را…
باید امروز یکی را بزنم، اخم کنم
و نخندم اصلا
تا بترسند از من
و حسابی ببرند…
خط کشی آوردم،
درهوا چرخاندم...
چشم ها در پی چوب، هرطرف می غلطید
مشق ها را بگذارید جلو، زود، معطل نکنید !

اولی کامل بود،

دومی بدخط بود
بر سرش داد زدم...

سومی می لرزید...
خوب، گیر آوردم !!!
صید در دام افتاد
و به چنگ آمد زود...
دفتر مشق حسن گم شده بود
این طرف،
آنطرف، نیمکتش را می گشت
تو کجایی بچه؟؟؟
بله آقا، اینجا
همچنان می لرزید...
” پاک تنبل شده ای بچه بد ”
" به خدا دفتر من گم شده آقا، همه شاهد هستند"
” ما نوشتیم آقا ”

بازکن دستت را...
خط کشم بالا رفت، خواستم برکف دستش بزنم
او تقلا می کرد
چون نگاهش کردم
ناله سختی کرد...
گوشه ی صورت او قرمز شد
هق هقی کردو سپس ساکت شد...
همچنان می گریید...
مثل شخصی آرام، بی خروش و ناله

ناگهان حمدالله، درکنارم خم شد
زیر یک میز،کنار دیوار،
دفتری پیدا کرد ……

گفت : آقا ایناهاش،
دفتر مشق حسن

چون نگاهش کردم، عالی و خوش خط بود
غرق در شرم و خجالت گشتم
جای آن چوب ستم، بردلم آتش زده بود
سرخی گونه او، به کبودی گروید …..

صبح فردا دیدم
که حسن با پدرش، و یکی مرد دگر
سوی من می آیند...

خجل و دل نگران،
منتظر ماندم من
تا که حرفی بزنند
شکوه ای یا گله ای،
یا که دعوا شاید

سخت در اندیشه ی آنان بودم
پدرش بعدِ سلام،
گفت : لطفی بکنید،
و حسن را بسپارید به ما ”

گفتمش، چی شده آقا رحمان ؟؟؟
گفت : این خنگ خدا
وقتی از مدرسه برمی گشته
به زمین افتاده
بچه ی سر به هوا،
یا که دعوا کرده
قصه ای ساخته است
زیر ابرو وکنارچشمش،
متورم شده است
درد سختی دارد،
می بریمش دکتر
با اجازه آقا …….

چشمم افتاد به چشم کودک...
غرق اندوه و تاثرگشتم

منِ شرمنده معلم بودم
لیک آن کودک خرد وکوچک
این چنین درس بزرگی می داد
بی کتاب ودفتر ….

من چه کوچک بودم
او چه اندازه بزرگ
به پدر نیز نگفت
آنچه من از سرخشم، به سرش آوردم

عیب کار ازخود من بود و نمیدانستم
من از آن روز معلم شده ام ….
او به من یاد بداد درس زیبایی را...
که به هنگامه ی خشم
نه به دل تصمیمی
نه به لب دستوری
نه کنم تنبیهی
***
یا چرا اصلا من
عصبانی باشم
با محبت شاید،
گرهی بگشایم

با خشونت هرگز...
با خشونت هرگز...
با خشونت هرگز...

جملات الهام بخش در زندگی

گستاح بودن آسان است. به تلاش نیازی ندارد و نشانه ضعف و ناامنی است. مهربانی بیانگر تأدیب نفس و عزت نفسی عظیم است. مهربان بودن در هنگام برخورد با افراد گستاخ آسان نیست. مهربانی خصیصه کسی است که کارهای فکری مثبت زیادی انجام داده و به بینش عمیقی از خود فهمی و عقل دست یافته است. مهربانی نشانه قدرت است نه ضعف. 

  به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید
 لطفا تا باز شدن کامل عکسها شکیبا باشید
در صورتی که هر یک از عکس ها باز نشد بر روی آن راست کلیک کرده و گزینه Show Picture را انتخاب کنید
به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید
 
 
به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید
 
 
به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید
 
به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید
 

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید
 
 
 
به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید
 
 
 
به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید
 
 
 
به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید
 
به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید
 
به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید
 
 
 
به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید
 
 
 
به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید
 
 
 
به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید
 
 
 
به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید
 
 
 
به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید
 
 
 
به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید
 
به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید
 
 
 
به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید

 

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید

40 درس از رجینا برت

1_ زندگی مهربان نیست, اما باز هم خوب است.
2_ وقتی شک داری قدم بعدی را کوتاه تر بردار
3_ زندگی کوتاهتر از آن است که برای نفرت از کسی وقت صرف کنی.
4_ شغل تو وقتی که بیمار هستی  به فکر تو نخواهد بود، اما دوستان و والدین ات چرا.با آنها در تماس باش.
5_ هر ماه اقساط خود را بموقع پرداخت کن.
6_ لازم نیست در هر بحثی برنده باشی.
7_ با دیگران همدردی کن، این خیلی بهتر از تنها گریه کردن است.
8_ هرکسی را همانطور که هست بپذیر.
9_ پس انداز برای دوران پیری را با اولین چک حقوقت شروع کن.
10_ وقتی نوبت مشکلات می رسد، مقاومت بیهوده است، با مسایل روبه رو شو.
11_ با گذشته ات آشتی کن تا امروزت را خراب نکند.
12_ بد نیست گاهی بچه هایت ببینند گریه می کنی.
13_ زندگیت را با کسی مقایسه نکن،از کجا می دانی آنها در چه وضعیتی هستند.
14_ اگر قرار است رابطه ای پنهان بماند،درگیرش نشو.
15_ هر چیزی ممکن است در یک چشم بر هم زدن تغییر کند،اما ناراحت نباش،خدا پلک نمی زند.
16_ نفس عمیق بکش ،آرامتر می شوی.
17_ از هرچیز که مفید،زیبا و لذت بخش نیست دست بکش.
18_ هراتفاقی که واقعا به تو فشار می آورد ، تو را قوی تر می کند.
19_برای اینکه کودکی خوبی داشته باشی هیچ وقت دیر نیست.
20_ وقتی قرار است دنبال کسی بروی که واقعا دوستش داری نگو "نه"
21_ شمع روشن کن،ملحفه ها رو نو کن. دل انگیز ترین لباس راحتی ات را بپوش.برای زمان خاصی نگه اش ندار همین امروز زمان خاص فرا رسیده است.
22_ آمادگی کافی است،دل را به دریا بزن.
23_ هیچ کس جز خودت مسئول خشتودی تو نیست.
24_هر مشکلی که برایت پیش آمد به خودت بگو 5 سال دیگه هم این مسئله برایم مهم است؟
25_ همیشه زندگی را انتخاب کن.
26_ بخشنده باش.
27_ آن چه دیگران درباره ات فکر می کنند به تو مربوط نیست.
28_ زمان همه چیز را درست می کنه،به زمان وقت بده.
29_ اوضاع هرچقدر هم بد یا خوب باشه تغییر می کنه.
30_ خیلی جدی نباش.
31_ به معجزه اعتقاد داشته باش.
32_ قدر پدر مادرت را بدان.
33_ زندگی را بررسی نکن،کارت را بکن،و بیشترش را همین حالا.
34_ فرزندانت فقط یک دوران کودکی دارند.
35_اگر مشکلات را تلنبار کنیم،مشکلات خود را بزرگ تر می کنیم.
36_ حسادت اتلاف وقت است،همین حالا آنچه لازم داشتید ، دارید.
37_ بهترین پیشامد هنوز در راه است.
38_ مهم نیست چه احساسی داری،بلند شو،لباس بپوش و شروع کن.
39_ رها باش.
40 زندگی فرازو فرود نیست،نعمت است.

بخواهید تا موفق شوید

برخی افراد با آنکه شرایط، صلاحیت، استعداد و امکانات موفقیت را دارند اما به دلیل ناآگاهی و عدم اعتماد به نفس و ترس، حتی از این که طالب موفقیت، رشد و بالندگی باشند می‌هراسند و یا حتی به آن فکر هم نمی‌کنند!

آنها تصور می‌کنند موفقیت‌ همای سعادتی است که تنها بر سر عده معدودی از منتخبان جامعه می‌نشیند! روی سخن این مقاله با این گروه است. این افراد اصولا شهامت این را ندارند که حتی موفقیت را طلب کنند و آن را حق مسلم خود بدانند در حالی که تنها نکته مهم خواستن آنهاست.

چرا به توانایی‌های خود واقف نیستید، چرا به موارد کوچک و کم‌ارزش می‌پردازید در حالی که می‌توانید آرزوهای بزرگی داشته باشید. هر چه خواسته‌ها و هدف‌های شما بزرگتر باشند به همان نسبت قدرت تفکر، هوش و خلاقیت شما بیشتر شده و نیروهایی را که حتی تصورش را هم نمی‌کردید در شما زنده خواهند شد.

مارکوالیوس می‌گوید: فقط رویاهای بزرگ می‌توانند روح انسان‌ها را به حرکت درآورند. گوته، شاعر، داستان‌نویس و منتقد بزرگ آلمانی هم می‌گوید: رؤیاهای کوچک در سر نپرورانید زیرا رؤیاهای کوچک قدرت ندارند قلب مردان را تکان دهند. روانشناسی هم بر این مطلب تاکید دارد که اگر انسان‌ها همواره هدف‌های جدید و بزرگی را دنبال کنند زندگی‌شان پرمعنا و زیبا می‌شود. اگر احساس می‌کنید باید بهتر و بالاتر از آنچه هستید بشوید این احساس مقدس را گرامی بدارید و آن را ارج بنهید زیرا این نقطه آغاز موفقیت شماست.

توانایی‌های خود را بشناسید

انسان به عنوان جانشین خداوند در روی زمین و اشرف مخلوقات توانایی‌های بی‌شماری دارد. خداوند تنها پس از خلق انسان بود که عبارت فتبارک‌ا... احسن‌الخالقین را فرمود.

هووارد گاردنر پس از تحقیقات فراوان در سال 1992 اعلام کرد که نوابغ فقط از نه درصد ظرفیت مغزی خود استفاده کرده‌اند!

تعداد سلول‌های مغزی شما بیش از صدمیلیارد است که در هنگام ارتباط با دیگران یا سخن گفتن و تجزیه و تحلیل کردن و یا خلاقیت ، تفکر و... هر کدام از این سلول‌ها توسط صدها شاخکی که ایجاد می‌کنند با سلول‌های دیگر مغزی مرتبط می‌شوند. کافی است عدد سلول‌ها را در تعداد شاخک‌ها ضرب کنید. آیا می‌توانید عدد حاصل را در ذهن خود مجسم کنید؟!

آری این است حد بیکران توانایی و قدرتی که خداوند در شما به ودیعه نهاده است. پس آیا بهتر نیست در اندیشه تازه و نو شدن و استفاده از این همه توان و قدرت خود باشید؟

مولوی می‌گوید:

هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود

بگذرد از حد جهان بی‌حد و اندازه شود

خود را تغییر دهید

افرادی موفقندکه آمادگی پذیرش تغییر و انعطاف را داشته باشند. (آنتونی رابینز)

حال که به ظرفیت عظیم و بی‌حد خود پی‌بردید باید آماده تغییر شوید، این تغییر باید ابتدا از تفکر و نگرش شما به خود و زندگی شروع شده و سپس به نحوه رفتار و عملکرد شما تسری یابد.

از سوی دیگر بزرگی می‌گوید: شرایط زندگی ما ممکن است برآنچه هستیم تاثیر گذاشته باشد اما برای آنچه می‌خواهیم بشویم خودمان مسئول هستیم!

مارک فیشر می‌گوید: همیشه به خاطر داشته باش که در ارتفاعی از زمین دیگر ابری وجود ندارد اگر هنوز آسمان زندگی‌ات ابری است به این دلیل است که به اندازه کافی اوج نگرفته‌ای! رفتار و عملکرد ما تحت تاثیر اندیشه و نوع نگاهمان است. اندیشه زیبا و مثبت رفتار و نتایج زیبا می‌آفریند.

عدم موفقیت معلول نتایج غلطی است که از کار و زندگی خود می‌گیریم و نتایج غلط ما محصول رفتار نادرست ما است. به بیان دیگر افراد موفق آموخته‌اند که کارها را به روش دیگری انجام دهند پس از نظر منطقی ما هم می‌توانیم این روش‌ها را یاد بگیریم.

فیض روح‌القدس ار باز مدد فرماید

دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می‌کرد

نکته مهم این است که باید بدانیم نگرش‌های غلط موجب بروز رفتارهای غلط می‌شود!

فیلسوف بزرگ ویلیام جیمز می‌گوید: بزرگترین کشف عصر ما این است که اگر انسان‌ها نگرش‌های خود را اصلاح کنند زندگی آنها اصلاح می‌شود و جالب‌تر اینکه نگرش‌های نادرست می‌تواند با آموزش‌های درست، اصلاح شود بنابراین فرمول کلی موفقیت به قرار زیر است:

آموزش درست---» تغییر نگرش---» تغییررفتار---» تغییرنتایج این فرمول بسیار مهم را به خاطر بسپارید و سعی کنید از هم‌اکنون و پس از تعیین اولویت‌های خود برای موفقیت با استفاده از آموزش درست که شامل مطالعه کتاب‌های مناسب، شرکت در دوره‌ها و همایش‌های مرتبط با هدف، تمرکز بر هدف و... است راه را آغاز کنید. در تمام ساعات روز به آن فکر کنید تا رفتار و عملکرد شما در جهت وصول به آن تقویت شود و بالاخره موفقیت را در آغوش بگیرید.

به تعبیر گوته «در لحظه‌ای که شخص قاطعانه مصمم به انجام کاری می‌شود، مشیت الهی نیز بر همان کار قرار می‌گیرد، آنگاه همه چیز به کمک شخص می‌شتابند که در غیر آن صورت هرگز چنان نمی‌شد. زنجیره‌ای از رویدادها در اثر عزم راسخ صادر می‌شوند. همه‌گونه وقایع نادیدنی، ملاقات‌ها و کمک‌های مادی که هیچ‌کس تصورش را هم نمی‌تواند بکند، به سود شخص سر راهش قرار می‌گیرند. هر چه را می‌خواهید یا رویای انجامش را دارید، شروع کنید. شهامت در خود ذکاوت، قدرت و جادو دارد. همین حالا شروع کنید.»

ریلاکسیشن

تن آرامی ( ریلاکسیشن)      
 

همان طور که خود شما می دانید، هیچ چیز به اندازه آرامش در تمرکز فکر نقش مؤثر ندارد. هرچه آرامش جسمی و ذهنی شما بیشتر باشد، به همان نسبت تمرکز فکرتان بیشتر خواهد بود.

تن آرامی یا ریلکسیشن، تکنیکی است برای آرام سازی عضلات بدن. از آنجا که بین ذهن و تن ارتباط تنگاتنگی وجود دارد، هرچه که شما در جسم خود آرامش بیشتری برقرار می کنید، در ذهنتان نیز آرامش بیشتری برقرار می شود. اغلب کسانی که از عدم تمرکز فکر، شکوه و شکایت می کنند در حقیقت از افکار مزاحم ذهنی خود می نالند و همیشه می پرسند با این افکار مزاحم که ذهن ما را اشغال کرده، چه کار کنیم؟

واقعیت این است که شما به طور ارادی و آگاهانه نمی توانید این افکار مزاحم را از ذهن خود خارج کنید و از شر آن راحت شوید. اما می توانید آزادسازی و آرام سازی ذهن خود را از راهی غیر مستقیم انجام دهید. از آنجا که هر فکری (به ویژه افکار منفی مزاحم) عضلات را منقبض می کند، ما می آییم عضلات را آرام می کنیم و تنش و انقباضشان را از بین می بریم. در نتیجه این کار، افکار منفی خود به خود از ذهن ما خارج می شوند. اساس تن آرامی همین است: آرام سازی عضلات با قصد ایجاد آرامش و خلأ ذهنی. چرا که هرچه میدان فکری خالی تر باشد، تمرکز و توجه بر یک موضوع خاص، آسانتر می شود.

تن آرامی، غالباً به سه شکل انجام می شود: ۱. آرام سازی بدون ایجاد تنش

۲. آرام سازی پس از ایجاد تنش

۳. ریلکس پیشرونده یا تجسمی

در روش آرام سازی بدون ایجاد تنش، شما به تک تک عضلات خود فرمان “آرام باش” می دهید.

البته فرمان شما به ترتیب به این عضلات القا می شود:

۱. پای راست ۲. پای چپ

۳. دست راست ۴. دست چپ

۵. شکم وکمر ۶. سینه و کتفها

۷. صورت

۸. پوست سر

ما هیچ وقت یکباره بدن را شل نمی کنیم؛ این کار، کم تأثیر و تا حدی نادرست است. ذهن ما فرمانهای کلی را نمی پذیرد. وقتی می گوییم: “بدن من، به تمامی شل و راحت شو”، مغز در صدد اجرای این فرمان بر می آید. اما چون این فرمان خیلی کلی است، مغز در انجام آن کاملاً موفق و مؤثر نیست و بنابراین از آن سر باز می زند. مغز ما فرمانهای جزیی و مشخص را بهتر می پذیرد. هرچه فرمان جزیی و مشخص تر باشد، پذیرش و اجرای مغز بهتر خواهد بود. دقیقاً به همین دلیل است که ما عضلات را به هشت گروه تقسیم کردیم و به طور جداگانه به هر گروه فرمان راحت باش دادیم. حتی برخی از یوگیها، ریلکسی را پیشنهاد می کنند که فرمانها در آن به مراتب جزیی تر است: ابتدا انگشت کوچک پا، بعد پاشنه، قوزکها و . . . را شل می کنیم تا به بالای صورت برسیم. با وجود این که این ریلکس تأثیری عالی و نتیجه ای فراوان دارد، ما آن را به شما توصیه نمی کنیم چرا که طولانی بودنش ممکن است برای شما که تازه می خواهید به طور جدی این تمرینات را دنبال کنید، خسته کننده به نظر برسد.

برای این که هم از فرمانهای کلی اجتناب کرده باشیم و هم از آن تمرینهای بسیار جزیی و خسته کننده، ما پس از قرار گرفتن در وضعیت مطلوب – که جلوتر آن را توضیح می دهیم – عضلات را در هشت مرحله شل می کنیم. به این ترتیب:

۱. پای راست خود را از انگشتان تا کمر در ذهن خود مجسم کنید. آن را احساس کنید و فرمان شل شدن بدهید: “پای راست من، راحت و آرام شو.” هر جا که انقباض و تنشی احساس می کنید به طور ارادی آن را شل کنید و به خود تلقین کنید: “پای راست من لحظه به لحظه شل تر و آرامتر می شود.” اکنون انبساط و شل بودن و آرام بودن را در پای راست خود حس کنید.

۲. پای چپ خود را به همان صورت مجسم و احساس کنید. فرمان دهید: ” پای چپ من راحت و آرام شو.” به طورارادی پای چپ خود را شل تروشل ترکنید و به خود تلقین کنید که لحظه به لحظه چنین می شود. پای چپ ِ آرام شده و شل شده ی خود را احساس کنید.

۳. اکنون هر دو پایتان در نهایت راحتی و آسودگی است. ذهن خود را متوجه دست راست خود کنید. از انگشتان تا شانه را در ذهن خود ببینید و فرمان دهید: “دست راست من منبسط و آرام شو.” دست راست خود را شل کنید و به خود بگویید که لحظه به لحظه شل و شل تر می شود.

۴. حالا دست چپ خود را به همان صورت مجسم کنید و فرمان دهید: “دست چپ من راحت و آرام شو.” ببینید که دست چپ شما هر لحظه آرام تر و شل تر می شود.

۵. حالا عضلات شکم، پهلوها، پشت و کمر خود را دور تا دور مجسم کنید و فرمان دهید: “عضلات شکم و پشت من، سنگین و آرام شوید.” به خود تلقین کنید که عضلات شکم و پشت شما هر لحظه شل و آرام می شوند و به طور ارادی عضلات شکم و پشت شما هر لحظه شل و آرام می شوند و به طور ارادی عضلات پشت و شکم خود را شل کنید.

۶. حالا نوبت به عضلات سینه و پشت کتفها می رسد. مجسم کنید و فرمان ذهنی بدهید و شل کنید.

۷. اکنون که بدن شما از گردن به پایین، کاملاً شل و راحت است به عضلات صورت خود فکر کنید. عضلات صورت، بسیار مهم هستند. به خود فرمان دهید: “عضلات صورت من شل، راحت و افتاده شوید.” پیشانی را بیندازید. ابروها افتاده باشد. به ویژه دور چشمها را راحت کنید. گونه ها را افتاده و شل کنید و فک پایین را کاملاً شل کنید. به خود تلقین کنید که عضلات شما هر لحظه شل تر و آرامتر می شوند.

۸. در مرحله آخر، آرامش را در پوست سر و ذهن خود گسترش دهید. احساس گستردگی، خلأ و انبساط را در ذهن خود به وجود آورید. در این وضعیت، چند دقیقه بمانید. به هیچ چیز به جز آرامش جسمتان فکر نکنید. این بی فکری و خلأ، توانایی تمرکز حواس شما را پس از این به شکل چشمگیری افزایش می دهد.

تمرکز حواس در کلاس

    
 

یکی از شایع ترین مشکلها، عدم تمرکز حواس در کلاسهای درس، جلسات سخنرانی، سمینارها و کنفرانس هاست.

بیشتر افراد با آن که با اشتیاق فراوان و تمرکز خوب سر جلسه حاضر می شوند و به سخنران یا مدرس گوش می سپارند، پس از چند دقیقه حواسشان پرت می شود و وقتی به خود می آیند، می بینند که دقایقی چند گذشته و در این مدت کاملاً در جای دیگری بوده اند. شاید در یک جلسه دو ساعته، شما چهل دقیقه با تمرکز عالی به جذب مشغول باشید و هشتاد دقیقه دیگر را به طور پراکنده مشغول افکار ذهنی خودتان باشید. اگر شما بتوانید در همان کلاس، تمامی مطالب را بگیرید، خود باعث می شود که حجم عمده ای از فعالیت مطالعه شما در منزل کاسته شود. شاید تا به حال با افرادی برخورد کرده باشید که فقط در کلاس حضور می یابند و بسیار کم در منزل مطالعه می کنند. معمولاً شما در این حالت به خود و اطرافیان خود می گویید: نمی دانم چرا با این که من ساعتها در منزل درس می خوانم یک دهم آن را هم نمی خواند، همیشه نمره های من از او کمتر است. شما باید توجه داشته باشید که مدت زمان مطالعه شما مطلقاً مهم نیست بلکه زمان مطالعه مفید و متمرکز شماست که مهم است. بسیاری از اوقات شما ساعتها کتاب به دست دارید و مشغول مطالعه اید اما زمان مطالعه متمرکز و مفید شما از یک ساعت بیشتر تجاوز نمی کند. علاوه بر این، درصد مهم و عمده ای از یادگیری در کلاس درس صورت می گیرد. شاید خودتان تجربه کرده باشید که آموختن درسی که زمان تدریس آن، شما در کلاس حاضر نبوده اید، چقدر دشوار است. اما حضور در کلاس از نظر فیزیکی چندان مهم نیست بلکه شما باید حضور مؤثر و متمرکزی در کلاس داشته باشید. ما هم اکنون می خواهیم تکنیکهایی را ارائه دهیم که شما با عمل کردن به آنها و فقط با عمل کردن به آنها بتوانید دانش آموز و دانشجویی فعال و درگیر باشید.

تکنیکهای حضور فعال در کلاس

۱.همراهی با مدرس:

بسیار مهم است که خودتان را با سرعت، نحوه و شیوه تدریس معلم یا استاد خود هماهنگ سازید و با او حرکت کنید. هم شتاب بیش از مدرس داشتن ذهن را آشفته و مغشوش می کند و هم سرعت کند شما و عقب ماندن از او. هماهنگ نبودن با سرعت و روش و بیان مدرس، شما را او جذب مطالب بعدی محروم می کند. آنچه که در همراهی با مدرس مهم است، در وهله اول، خوب شنیدن است. اغلب شما با آنکه صدای معلم را به وضوح نمی شنوید یا گفتار سخنران را متوجه نمی شوید از این که از او بخواهید درباره آن مطلب را رساتر و واضح تر بیان کند، واهمه دارید. گاهی صدای سخنران به انتهای کلاس نمی رود، گاهی تند و گذرا صحبت می کند گاهی صحبتش نامفهوم است و برخی اوقات نیز به مطلبی در گذشته استناد می کند که شما از آن هیچ اطلاعی ندارید. یادتان باشد شما برای این به کلاس یا جلسه سخنرانی آمده اید که مطلبی را فرا بگیرید و معلم هم دقیقاً همین را می خواهد. بنابراین اگر کوچکترین ابهام یا عدم وضوحی را در مطلب یا صدای معلم احساس کردید، باید شهامت از او بخواهید که مطلب را دوباره بگوید.

سؤال کردن از معلم گناه نیست و نباید احساس گناهی را هم به دنبال داشته باشد. به ویژه دانش آموزان دوره ابتدایی خیلی از سؤال کردن بیم دارند. بسیاری از وقتها پیش می آید که مثلاً معلم تکلیفی را به بچه ها می گوید که برای فردا انجام دهند و دانش آموز درست متوجه این تکلیف نمی شود، با وجود این چون می ترسد که سؤال کند، چیزی نمی گوید و چه بسا که فردا به خاطر انجام ندادن آن تکلیف مؤاخذه و تنبیه شود.

دوباره تأکید می کنیم که اگر نکته ای را متوجه نشدید یا نشنیدید، حتماً بپرسید چه بسا که آن نکته کلیدی بوده، تمام درس آن روز وابسته به همان نکته باشد.

۲. شنونده ای فعال باشید:

شما بارها به این عبارت تأکیدی برخورد کرده اید: شنونده ای فعال باشید، اما مفهوم این عبارت چیست؟ یعنی باید چگونه باشیم؟ شنونده فعال چه خصوصیات و ویژگیهایی دارد؟

بهترین و مؤثرترین راه برای این که شما یک شنونده فعال باشید این است که یادداشت بردارید. چه، نیاز به یادداشت برداری را سر کلاس احساس می کنید چه نمی کنید، حتماً از صحبت مدرس یا سخنران، یادداشت بردارید. اما منظور ما از یادداشت برداری در اینجا با آنچه که در روش مطالعه متمرکز گفتیم فرق می کند که اکنون به شرح آن می پردازیم.

یادداشت برداری داخل کلاس

قلم و کاغذ به دست می گیرید و در کلاس حاضر می شوید. یادتان هست که گفتیم شب قبل از کلاس یک مطالعه اجمالی و یک بررسی ابتدایی از درس، انجام دهید؟ این کار را برای کسب اطلاعات اولیه و هشیاری ذهنی در کلاس انجام داده اید. اگر شما بدون هیچ مطالعه ای سر کلاس شیمی حاضر شوید، وقتی معلم می گوید امروز درس ما هیبریداسیون است و شما هم نه از قبل درباره هیبریداسیون چیزی می دانید نه نگاهی اجمالی به کتاب انداخته اید، تا چند لحظه خود را در کلاس بیگانه احساس می کنید. خود را کاملاً گیج می بینید و این حالت، خود باعث می شود که نسبت به این درس بی علاقه شوید و به سرعت تمرکز حواستان را از دست بدهید و ذهنتان را به سیر در جاهای دیگر مشغول سازید.

درست بر عکس، اگر شما با مطالعه اولیه سر کلاس حاضر شوید، احساس خیلی خوبی در کلاس خواهید داشت، ذهنتان مشتاق است، می خواهید هرچه سریعتر از راز هیبریداسیون سر در بیاورید و در نتیجه تمرکحواسی عالی پیدا می کنید. اهمیت مطالعه اولیه را پیش از این هم توضیح داده بودیم. حالا که شما با این آمادگی ذهنی و کنجکاوی و علاقمندی، دارید به صحبتهای معلم گوش می کنید، هر نکته ای را که فرا می گیرید یادداشت کنید.

هم اکنون شما می گویید فلان معلم یا استاد به ما اصلاً اجازه یادداشت برداری نمی دهد. به شما می گوییم که او کاملاً کار درستی می کند. چرا که شما معمولاً به شیوه سنتی خود، “جمله” های معلم را یادداشت می کنید و نوشتن یک جمله از صحبتهای معلم عملاً شما را از گوش دادن و درک جمله بعدی باز می دارد. شما به هیچ عنوان نباید جمله ای یادداشت کنید بلکه باید به صورت اشاره ای و مختصر از واژه های کلیدی استفاده کنید که چون جرقه ای تمام موضوع را به یاد شما می آورد.

این گونه می توانید همزمان با تدریس استاد، یادداشت کنید و پشت سر هم یادداشت بردارید در حالی که نه وقت شما گرفته می شود نه از درک مطلب بعدی باز می مانید و نه مدرس را ناراضی می کنید.

به جای همه اینها چند کار مهم انجام دهید:

اول این که بارذهنی خود را در کلاس لحظه به لحظه تخلیه می کنید و نکته ای را که فرا می گیرید یادداشت می کنید و ذهن خود را همچنان باز و گسترده و خالی نگاه می دارید. یعنی شکل حضور شما در پایان کلاس با شروع کلاس چندان تفاوتی نمی کند.

دوم این که چون خودتان را ملزم می دانید هرچه را که فرا می گیرید به سرعت بر روی کاغذ بیاورید، ذهن شما در یک حالت آماده باش قرار می گیرد و شما از تمرکز حواسی عالی برخودار می شوید و کاملاً از خود مراقبت می کنید که چیزی را جا نیندازید. فقط کافی است که یک بار این عمل یادداشت برداری را به شیوه درستی که گفتیم تجربه کنید تا ببینید که چقدر برایتان لذت بخش است. حتی کم کم به شکل یک بازی مهیج برایتان در می آید. این شیوه یادداشت برداری به صورت کمی حرفه ای تر و ماهرانه تر در خبرنگاران دیده می شود که در مصاحبه های خود از گفته های سخنران یادداشت برداری می کنند و سپس خود از گفته های سخنران یادداشت برداری می کنند و سپس از روی آن، متن را تصحیح می کنند و اما سومین فایده یادداشت برداری این است که باعث می شود شما سر کلاس خواب آلوده نشوید و چرت نزنید به ویژه در اوقاتی که معلم یا سخنران بسیار آرام و ملایم و حتی کمی خسته کننده درس می دهد و شیوه تدریس او برای شما درگیری ذهنی لازم را ایجاد نمی کند. شما با یادداشت برداری، حضور خودتان را در کلاس مهیج تر و مؤثرتر می کنید.