پویا

پویا

موضوع:فرهنگی؛ادبی؛اجتماعی؛طنزوآموزشی (به زبانی عمومی وبرای استفاده همه قشرها)
پویا

پویا

موضوع:فرهنگی؛ادبی؛اجتماعی؛طنزوآموزشی (به زبانی عمومی وبرای استفاده همه قشرها)

مردان به چه زنانی می‌گویند زیبا و زنان به چه مردانی می‌گویند جذا

زنان زیبا ازنظر مردان و مردان جذاب از نظر زنان کدامند
مردان به چه زنانی می‌گویند زیبا و زنان به چه مردانی می‌گویند جذاب؟

دانشمندان برای اینکه دریابند زوج‌ها چگونه یکدیگر را انتخاب می‌کنند و ظاهر همدیگر را طبق چه معیارهایی می‌پسندند، تمام زوایای آشکار و نهان چهره را تحت بررسی قرار داده‌اند

و فرمول‌هایی ابداع و ارائه کرده‌اند که می‌تواند میزان تناسب اندام و زیبایی چهره زنان و مردان را از منظر همدیگر تخمین بزند....

اما بعد از این همه بررسی، هنوز قواعد جذابیت‌های ظاهری زنان و مردان، معیارهای دقیقی ندارد و اینکه چگونه یک کشش اولیه بین یک زن و مرد به یک عشق واقعی و ازدواج ختم می‌شود، هنوز جزو اسرار این دنیاست. ولی از منظر علمی می‌توان گفت رشته‌ای از قواعد علمی در مورد چگونگی گرایش مردان و زنان به همدیگر معلوم و اثبات‌شده است. برخی از این قواعد، آشکارا عمل می‌کنند (مانند چشم‌های جذاب) و برخی دیگر، در سطوح ناخودآگاه ذهن اثر می‌گذارند. البته طبیعی است که در نهایت،عشق طولانی‌مدت بیش از آنکه بر زیست‌شناسی و ریخت‌شناسی تکیه داشته باشد، به رفتارهای زنان و مردان بستگی دارد اما تحقیقاتی ک در خصوص نگاه زنان و مردان به مقوله زیبایی انجام شده، قابل‌توجه است.
بدن انسان از هنگام لقاح، با تقسیم شدن منظم سلول‌ها رشد پیدا می‌کند و اگر تقسیم سلولی به درستی انجام شود، نتیجه‌اش این خواهد بود که طرف راست و چپ یک نوزاد، شبیه به یکدیگر شده و تصاویر آینه‌ای هم می‌شوند. اما همیشه کار به این صورت پیش نمی‌رود. جهش‌های ژنتیکی و فشارهای محیطی بر تقارن بدن اثر می‌گذارند و نتایجی درازمدت به جای می‌گذرانند.


تقارن کامل بدن نشان می‌دهد که فرد، خصوصیات ژنتیکی مناسبی داشته که در طول رشد او باقی مانده است؛ سالم است و می‌تواند گزینه مناسبی برای زوج‌یابی و بچه‌دارشدن محسوب شود. به گفته زیست‌شناسان، توجه به تقارن بدن از لحاظ همسر‌یابی، کاملا منطقی است. با یافتن همسری که بدنی کاملا متقارن دارد، احتمال اینکه بچه‌های حاصل از ازدواج آنها، بدنی متقارن‌ و سالم داشته باشند، بیشتر می‌شود.


رندی تورن‌هیل از دانشگاه نیومکزیکو برای مدت 15 سال به بررسی مساله تقارن بدن انسان پرداخته و صورت‌‌ها و بدن‌های اسکن‌شده افراد را وارد کامپیوتر کرده است تا نسبت‌های طلایی تقارن را معین کند. او می‌گوید: «طبق تحقیقات من، هم مردان و هم زنان، افراد جنس مخالف خود را در صورتی که بدن یا صورتی متقارن‌تر داشته باشند، بیشتر از آنهایی می‌پسندند که تقارن کمتری دارند؛ به‌خصوص مردانی که بدنی متقارن‌تر دارند، از این لحاظ، شانس بیشتری برای همسر‌یابی دارند.»
اهمیت شکل بدن زنان و مردان
محققانی که در این حوزه تحقیق کرده‌اند، معتقدند شکل بدن نیز بسیار مهم است. آنها در تحقیقات متعددی به صورت کمی این قضیه را ثابت کرده‌اند. دندرا سینگ، روان‌شناس و استاد دانشگاه تگزاس، به بررسی نسبت دور کمر به دور باسن پرداخته و به این نتیجه رسیده است که زنانی که این نسبت در آنها 7/0 است (دور کمر آنها به طور قابل‌توجهی از دور باسن آنها کمتر است) بیشترین جذابیت را دارند. سینگ می‌گوید: «نسبت دور کمر به دور باسن زنان در حد 67/0 تا 18/1 برای اکثریت مردان جذابیت بیشتری دارد و در مورد مردان، این نسبت اگر بین 8/0 تا 0/1 باشد، برای اکثریت زنان جذابیت بیشتری دارد؛ هرچند که داشتن شانه‌های پهن و مردانه نیز برای زنان یکی از عوامل مهم جذابیت مردان به‌شمار می‌رود. اما سوال این است که این نسبت‌ها چه معنایی از لحاظ زیست‌شناسی دارند؟ آیا داشتن چربی در بدن به معنای آن است که فرد، انرژی کافی برای مراقبت از بچه‌ها دارد؟ واقعیت این است که توزیع چربی در بدن به وسیله هورمون‌های جنسی تعیین می‌شود: تستوسترون در مردان و استروژن در زنان. اگر زنی به مقدار کافی و با آمیزه مناسب از هورمون‌های جنسی داشته باشد و تولید کند، نسبت دورکمر به دورباسن او به‌طور طبیعی در حد طبیعی قرار خواهد گرفت و همین مساله در مورد تستوسترون مردان نیز صادق است. بررسی‌ها نشان داده‌اند افرادی که نسبت اندازه لگنی‌شان ایده‌آل است، کمتر دچار بیماری‌های قلبی‌عروقی، سرطان و دیابت می‌شوند. زنانی که در این طیف ایده‌آل قرار می‌گیرند نیز در باروری و بچه‌دار شدن دچار مشکل کمتری می‌شوند. به گفته سینگ، مساله مهم این است که زیبایی، اطلاعاتی درباره سلامت و باروری فرد به ما می‌دهد و شاید اساسا برای همین است که ما زیبایی را به‌طور ناخودآگاه تحسین می‌کنیم.
نشانه‌های جذابیت زنانه و مردانه در چهره زنان و مردان
طبق گفته محققان، ساختمان چهره نیز شواهدی در مورد باروری فرد ارائه می‌دهد. به گفته دکترتورن‌هیل، استروژن یا هورمون جنسی زنانه، رشد استخوان را در بخش پایینی صورت و چانه زنان مهار می‌کند و باعث می‌شود صورت، کوچک‌تر و کوتاه‌تر شود. همچنین این هورمون با ایجاد اثر مشابهی بر ابرو باعث می‌شود چشم‌ها درشت‌تر و برجسته‌تر به نظر برسند. شکل صورت مردان نیز تحت تاثیر تستوسترون است. هورمون جنسی مردانه باعث می‌شود بخش پایینی صورت و فک بزرگ‌تر شود و ابروها پرپشت‌تر به نظر برسند. به گفته دکتر تورن‌هیل، مردانی که این خصوصیات را دارند، جذاب‌تر به نظر می‌آیند زیرا سلامت تولیدمثل‌شان محتمل‌تر است. به گفته وی، کسب و کار پرسود جراحی پلاستیک نیز بیش از همه برای بهبود بخشیدن به تقارن بدن مشتریان است و این، خود، شاهدی است بر اینکه بیشتر مردم، این ویژگی را جذاب می‌شمارند.

پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده

هفتة معرفی مشاغل

باسمه تعالی  

هفتة معرفی مشاغل، که هر ساله در هفتة اول اردیبهشت ماه در مدارس برگزار می گردد، فرصت مغتنمی است تا دانش آموزان دوره های مختلف تحصیلی بامشاغل گوناگون ولزوم آنهادرجامعه آشنا شوند.

   آشنایی با مشاغل مختلف این امکان را به دانش آموزان می دهد تا متناسب بااستعداد،توانایی،رغبت ،هوش وعلائق خود نسبت به انتخاب رشتة تحصیلی مناسب که منجر به انتخاب شغل مورد علاقة آنها می شود ، اقدام نمایند.

راهنمایی شغلی:

 راهنمایی شغلی نوع دیگری ازراهنمایی است که بدان وسیله به فرد کمک می شود تابراساس شناخت استعدادها،رغبتهاومحدودیتها ونیز نیازهای شغلی جامعه ومحیط زندگی خود، بتواند شغل مناسبی انتخاب کند و پس ازگذراندن  دوره های آموزشی به طورموفقیّت آمیز و رضایتبخشی به آن اشتغال ورزد.

  فرانک پارسونز که از بنیانگذاران نهضت راهنمایی شغلی در آمریکا است،در این مورد  می گوید: ‹‹راهنمایی شغلی کمک به فرد است تا شغل مناسبی راانتخاب کند،برای انجام دادن آن آماده شودوبه طور موفقیّت آمیزی به انجام آن بپردازد. ›› از دیدگاه وی راهنمایی شغلی سه مرحله دارد:

1-شناخت توانائیها ،رغبتها ومحدودیتهای فرد.

2-شناخت خصوصیات مشاغل وفرصتهای شغلی جامعه .

3-برقراری سازش منطقی بین خصوصیات فردی با خصوصیات شغلی.

شیوه های اجرایی راهنمایی شعلی:

1-بازدید از مراکز و محیطهای شغلی.

2-معرفی مشاغل(بخصوص در هفته معرفی مشاغل)

3-ارائه واحد شناسایی مشاغل د دروس مختلف مرتبط.

4-مقاله نویسی شغلی.

5-اجرای نمایشنامه شغلی.

6-اشتغال در ایام فراغت.

7- انجام مصاحبه های شغلی  توسط دانش آموزان.

اهداف راهنمایی شغلی در دوره های مختلف تحصیلی :

      مهمترین هدف راهنمایی شغلی  دردورة ابتدایی آن است که دانش آموزان متوجه شوند که وجود تمام مشاغل مشروع ونیزاشتغال درآنها برای ادامة زندگی افراد و بقای جامعه لازم است.

       دردورة راهنمایی تحصیلی ،دانش آموزان از طریق راهنمایی شغلی،باید از توانائیها وخصوصیات خود بیشتر آگاه شوند وباتاکیدبرخودشناسی وشناخت مشاغل مختلف، برای طرح ریزی شغلی آماده شوند. در این دوره ،خودشناسی بر شغل شناسی مقدم است.

   دردوره متوسطه ،راهنمایی شغلی دو هدف اصلی را دنبال می کند: اول آنکه با فراهم کردن امکانات و موقعیت ، دانش آموز باخودشناسی و شغل شناسی کاملترودقیق تر طرح ریزی شغلی را انجام دهد و مشکلات موجود را درانتخاب شغل برطرف نماید. دوم آنکه باید اطلاعات دقیق تری دربارة نتایج آزمونهای روانی ، شناسایی مشاغل متعدد وامکانات وفرصتهای استخدامی دردسترس دانش آموزان قرار گیرد.

رابطة راهنمایی تحصیلی با راهنمایی شغلی :

   انسان در طول زندگی،با سه انتخاب مهم وسرنوشت ساز روبرو است : انتخاب رشتة تحصیلی ، انتخاب شغل و انتخاب همسر.

   راهنمایی تحصیلی مقدمه ای برای راهنمایی شغلی محسوب می شود وبه عبارتی دیگر،راهنمایی تحصیلی ،پایه و اساس محکمی برای راهنمایی شغلی است. یک انتخاب مناسب رشتة تحصیلی می تواند مقدمه ای برای انتخاب یک شغل مناسبتر باشد.

 تعریف کار و شغل :

   ازنظر راهنمایی شغلی ،کار فعالیتی است نسبتا” دائمی که باتولید کالا و یا ارائة خدمتی همراه است وبرای آن دستمزدی پرداخت می شود.

 کار دارای چند خصوصیت است:

1-نوعی فعالیت فکری یا جسمی است که به منظور رفع نیازهای انسان انجام می گیرد. این تلاش در نهایت باعث خستگی عضلانی وعصبی می شود وفردپس از مدتی کارکردن به استراحت نیاز دارد.

2-تلاش نسبتا” دائمی است وفعالیتهای زودگذر وموقتی را شامل نمی گردد.

3-از طریق کار،کالایی تولید می شودیا خدمتی ارائه می شود.لذامشاغل کاذب در جامعه جزء شغل و کار به حساب نمی آیند.

4-دربرابر انجام دادن کار،دستمزدی پرداخت می گردد0اگر فردی برای تفریح و بدون دستمزد به تولید کالا و یا ارائه خدمتی اقدام کند،به عمل او سرگرمی گفته می شود.

5-فرد باید از انجام کار لذت نیز ببرد.

 علل کار کردن:

1-کار کردن وسیله مناسبی برای به مصرف رساندن انرژی بدن در راه مطلوب و نیل به تعادل فیزیولوژیک محسوب می شود.از طریق کار کردن ، انرژی به مصرف می رسد و  بی نظمی های داخلی سیستم بدن کاهش می یابد و حیات سلول ها به درستی ادامه می یابد.

2- کار کردن وسیله ای برای برقراری و تحکیم روابط اجتماعی با همنوعان است. درمحیط های کاری که از محبّت و صمیمیت مملو باشد ،نیازهای روانی ارضاء می گرددو کارکنان احساس یاس و بیگانگی نمی کنند.

3-انسان از طریق کار کردن نقش معینی را به عهده می گیردو خودش را جزیی از جامعه به حساب می آورد0ارزش هر فرد در جامعه به شغلی بستگی دارد که عهده دار آن است.

4-کار کردن موجب شناخت تواناییها و محدودیتهای افراد می شود و شخص با مقایسه خود با دیگران می تواند به رفع کمبودهای خود اقدام نماید.

5-کارکردن موجب استقلال می شود.انسان بیکار فرد وابسته ای است و نمی تواند آرزوها و خواسته هایش را عمل کند .استقلال و تامین نیازها در سایه کار و تلاش حاصل می شود.

 منبع: کتاب راهنمایی و مشاورة تحصیلی،شغلی (دکتر شفیع آبادی)

بهبود کارایی و اثربخشی یادگیری

انسان ها همواره به یافتن راه های تازه برای یادگیری بهتر و سریع تر علاقه مند بوده اند. از سوی دیگر، مدّت زمانی که هر کس می تواند صرف یادگیری چیزهای جدید کند محدود است. بنابراین، استفاده بهینه از زمان، نقشی اساسی در این مورد بازی می کند. و البته، یادداری، یادآوری و انتقال اطلاعات نیز جایگاه خاص خود را دارا می باشد. توصیه های زیر به شما کمک می کند که اطلاعات فرا گرفته را به طور دقیق به خاطر بسپارید، بعداً آن ها را به یادآورید و به طور موثری از آن ها در موقعیت های مختلف استفاده کنید...

۱) تقویت حافظه

خواندن مقاله ۱۰ راهنمایی موثر برای تقویت حافظه را به شما توصیه می کنیم. توصیه های اولیه مانند بهبود تمرکز، اجتناب از با عجله حفظ کردن مطالب و سازماندهی به اوقات مطالعه، نقطه شروع خوبی است امّا با استفاده از مطالب مختلف روان شناسی نیز می توانید کارایی یادگیری خود را به نحو چشمگیری بهبود بخشید.

۲) به یادگیری (و تجربه کردن) چیزهای جدید ادامه دهید

یکی از مطمئن ترین شیوه ها برای یادگیری اثربخش تر، ادامه دادن یادگیری است. در مقاله ای که در سال ۲۰۰۴ در مجله نیچر به چاپ رسید، آمده بود که کسانی که تردستی یاد می گیرند بر حجم ماده خاکستری در قطعه پس سری آن ها، ناحیه ای در مغز که به حافظه دیداری مرتبط است، افزوده می شود. هنگامی که این افراد تمرین کردن مهارت تازه را متوقف کنند، مادّه خاکستری اضافی از بین می رود.

بنابراین، اگر شما زبان تازه ای را فرا می گیرید، تمرین کردن آن زبان برای حفظ پیشرفتی که به دست آورده اید اهمیت دارد. همان طور که شاخ و برگ های زاید درختان را قطع می کنند، در مغز نیز این فرایند هرس کردن وجود دارد. برخی مسیرهای اطلاعاتی در مغز حفظ می شود و برخی دیگر حذف می شوند. اگر می خواهید اطلاعات جدیدی که به تازگی یاد گرفته اید در مغزتان حفظ شوند، به تمرین و مرور ذهنی آن ها بپردازید.

۳) یادگیری از چند راه مختلف

سعی کنید یادگیری را از چند راه مختلف انجام دهید. مثلاً به جای آن که فقط از طریق گوش کردن به یک وسیله پخش صدا به یادگیری بپردازید (یادگیری شنیداری)، راه دیگری برای تمرین و مرور ذهنی اطلاعات، هم به صورت کلامی و هم دیداری بیابید. مثلاً آنچه یاد گرفته اید را برای دوستتان تشریح کنید، از آن یادداشت بردارید یا یک نقشه ذهنی برای آن رسم کنید. با یادگیری از چند راه مختلف، در واقع به استحکام بخشیدن بیشتر اطلاعات در ذهنتان کمک خواهید کرد. هر چه در ناحیه های بیشتری از مغز، اطلاعات درباره یک موضوع ذخیره شده باشد، ارتباطات درونی بیشتری برقرار می شود. این افزونگی اطلاعات بدین معنی است که با در دست داشتن یک سرنخ واحد، امکان بیشتری برای استخراج اطلاعات از ناحیه های مختلف حافظه وجود خواهد داشت. این ارجاعات متقابل اطلاعات یعنی ما مطلب را یاد گرفته ایم نه این که صرفاً حفظ کرده باشیم.

۴) آنچه یادگرفته اید را به کس دیگری بیاموزید

یکی از بهترین راه های یادگرفتن یک چیز، آموختن آن به فردی دیگر است. ابتدا آنچه یاد گرفته اید را به کلمات و عبارات خود ترجمه کنید. خود این فرایند به تنهایی به استحکام بیشتر و یکپارچگی اطلاعات در مغز شما کمک می کند. سپس راهی را پیدا کنید تا آنچه یادگرفته اید را با دیگران به اشتراک بگذارید. اگر هیچ فردی را نیافتید که به طور حضوری مطالب را با او در میان بگذارید می توانید به وب نویسی (blog) روی آورید.

۵) از آموخته های قبلی برای یادگیری جدید استفاده کنید

یکی دیگر از بهترین راه های اثربخش تر کردن یادگیری، استفاده از یادگیری رابطه ای است که مستلزم ارتباط دادن اطلاعات جدید به چیزهایی است که از قبل می دانستید. برای مثال، چنانچه در حال مطالعه نمایشنامه رومئو و ژولیت هستید، می توانید آنچه درباره این نمایشنامه یاد گرفته اید را با دانش قبلی خود درباره شکسپیر، دوره تاریخی که در آن می زیسته و سایر اطلاعات مربوط، مرتبط سازید.

۶) تجربه عملی به دست آورید

برای بسیاری از ما، یادگیری مستلزم خواندن کتاب و مقاله، حضور در کلاس و جلسات سخنرانی، و یا انجام پژوهش در کتابخانه و بر روی وب است. با وجودی که یافتن اطلاعات و سپس نوشتن آن ها اهمیت دارد امّا دانش و مهارت های جدید را به محک تجربه زدن، چیز دیگری است و یکی از مطمئن ترین شیوه ها برای بهبود یادگیری است. اگر در حال کسب مهارت یا توانایی تازه ای هستید، بر روی به دست آوردن تجربه عملی تمرکز کنید. اگر یک مهارت ورزشی است، آن فعالیت را به طور مرتب انجام دهید. اگر در حال یادگیری یک زبان جدید هستید، هیچ فرصتی را برای صحبت کردن به آن زبان با فردی دیگر از دست ندهید.

۷) به جای تلاش برای به یادآوردن، پاسخ را ببینید

البته یادگیری فرایند کاملی نیست. گاهی اوقات، جزئیات چیزهایی که فراگرفته ایم را فراموش می کنیم. اگر برای به یادآوردن مطلبی با خود کلنجار می روید و به ذهنتان فشار می آورید، پژوهش ها نشان می دهند که بهتر است پاسخ درست را از کسی بپرسید یا از منبعی به دست آورید. مطالعات نشان داده اند که هر چه بیشتر زمان صرف به یادآوردن یک مطلب کنید، احتمال این که در آینده دوباره آن را فراموش کنید بیشتر است. چرا؟ زیرا این تلاش برای به یادآوردن اطلاعات آموخته شده قبلی، در واقع به جای پاسخ درست به یادگیری «حالت خطا» می انجامد.

۸) بهترین شیوه یادگیری خود را کشف کنید

یک راهبرد خوب دیگر برای بهبود اثربخشی یادگیری، درک عادت ها و سبک های یادگیری خود است. نظریه های مختلفی درباره سبک های یادگیری وجود دارد که می تواند به شما کمک کند تا بهترین شیوه یادگیری خود را بهتر درک کنید. نظریه هوش چندگانه گاردنر، به توصیف هشت نوع هوش می پردازد که می تواند به آشکارسازی قدرت های فردی شما کمک کند. سبک های یادگیری یونگ نیز می تواند به شما کمک کند تا ببینید کدام راهبرد یادگیری بهترین کاربرد را برای شما دارد.

۹) استفاده از آزمون برای بهبود یادگیری

هر چند ممکن است به نظر آید که صرف زمان بیشتر برای مطالعه، یکی از بهترین راه های به حداکثر رساندن یادگیری است امّا پژوهش ها نشان داده اند که امتحان گرفتن کمک می کند تا آنچه یاد گرفته اید را بهتر به خاطر بسپارید، حتی اگر آن مطلب در امتحان نیامده باشد. مطالعات نشان داده اند که دانشجویانی که مطالعه کرده اند و سپس از آن ها امتحان گرفته شده است، یادآوری بلند مدّت بهتری از مطالب داشته اند، حتی در مورد اطلاعاتی که در امتحان نیامده باشد. دانشجویانی که زمان بیشتری برای مطالعه در اختیار داشتند امّا از آن ها امتحان گرفته نشده است، قدرت یادآوری به مراتب کمتری داشته اند.

۱۰) دست از انجام چند کار همزمان بردارید

برای سال های متمادی این گونه فکر می شد که کسانی که چند کاره هستند و بیشتر از یک کار را در یک زمان انجام می دهند، مزیتی بر دیگران دارند. اما اکنون پژوهش ها نشان می دهند که انجام چند کار همزمان می تواند باعث اثربخشی کمتر یادگیری گردد. با پریدن از یک فعالیت به فعالیت دیگر و انتقال تمرکز، یادگیری شما کندتر و کم اثرتر می شود وخطای بیشتری می کنید. چگونه می توانید از این خطر اجتناب کنید؟ توجه خود را برروی کاری که در دست دارید متمرکز سازید و برای مدّت زمان از پیش تعیین شده ای به کار ادامه دهید.

منبع: سایت روانیار و آفتاب

والدین و جویدن ناخن در کودکان

والدینی که به نشانه های اضطراب کودکانشان توجه نشان داده و پیوسته نسبت به این نشانه ها واکنش مناسب نشان می دهند، به کودکان خود می آموزند که...
جویدن ناخن یک اختلال محسوب می شود. اگر چه روان شناسان علل این اختلال را نامعلوم می دانند، اما معتقد هستند که جویدن ناخن یک واکنش روانی به احساس اضطراب، تنش، خستگی، بی حوصلگی و بی توجهی از سوی والدین و اطرافیان نزدیک است. این مشکل معمولاً از سه سالگی شروع می شود و میزان بروز آن به تدریج تا ۱۲ سالگی افزایش می یابد. گاه نیز کودک چنین رفتاری را از والدین خود الگو گیری می کند و به تدریج آن را به صورت عادتی لذت بخش و آرامش بخش ادامه می دهد. منظور از عادت، رفتاری مقاوم شده است که بارها و بارها تکرار می شود. یک عادت ممکن است گاه به عنوان یک سرگرمی و گاه به عنوان راهی برای رهایی از اضطراب ها و تنش های روزانه کودک انتخاب شود. در این صورت، ترک این عادت بسیار سخت خواهد شد. بنابراین، به والدین توصیه می شود تا از هر گونه غر زدن و یا سرزنشی خود داری نمایند، چرا که غر زدن یا سرزنش نمودن نه تنها وضع را بهتر نمی کند که آن را بدتر نیز خواهد کرد. باید توجه داشت که کودکان این عادت را کاملاً غیرارادی و به طور ناخودآگاه انجام می دهند و به هیچ وجه قصدشان آزردن و برانگیختن دیگران نیست.


والدینی که به نشانه های اضطراب کودکانشان توجه نشان داده و پیوسته نسبت به این نشانه ها واکنش مناسب نشان می دهند، به کودکان خود می آموزند که در خانواده یک رابطه حامیانه پایدار وجود دارد. لذا، این کودکان می توانند به والدین خود تکیه کرده و توانایی سازگاری و انعطاف پذیری را در خود پرورش دهند.


این امکان وجود دارد که کودکان بسیار آسیب پذیر، حتی با وجود حمایت عالی خانواده دچار اختلال های اضطرابی شوند. اما، کودکانی که به طور ذاتی از آسیب پذیری کمتری برخوردار هستند، ممکن است فقط در صورت وجود خشونت یا سایر ضربه های عاطفی جدی دچار اختلال های ناشی از اضطراب شده و نشانه های ناخن جویدن را به شدت بروز دهند، به گونه ای که اطراف ناخن هایشان را زخم کنند.


ولدین می توانند با استفاده از راه حلهای موثر، نشانه های ناخن جویدن را به تدریج در کودکان خود از بین ببرند:
۱) والدین می توانند با فرزندان خود در مورد این مشکل صحبت کرده و توجه آنها را به جویدن ناخن هایشان جلب کنند. سپس با یکدیگر می توانند درباره استفاده از رمز یا نشانه ای برای توقف ناخن جویدن به توافق برسند، مانند چشمک زدن یا به کاربردن یک کلمه رمز در هنگام جویدن ناخن ها توسط کودک.


۲) والدین می توانند با بررسی موقعیت ها و محرکهایی که سبب جویدن ناخن در کودکانشان می شود، به تدریج مانع تکرار آن شوند. بنابراین، هنگامی که کودک انگشتش را به سوی دهانش بالا می برد، والدین باید به بررسی محرک های پیرامون او بپردازند، به عنوان مثال، ممکن است کودک به هنگام تماشای تلویزیون یا با شنیدن بحث ها و دعواهای والدین به ناخن جویدن روی آورد.


۳) پس از شناخت محرکهایی که به ناخن جویدن فرزند منجر می شود، والدین باید سعی کنند تا همکاری او را در کاهش این نشانه جلب کنند و صرفاً به تمایل و موافقت او برای ترک این نشانه اکتفا نکنند. همکاری دوستانه و حامیانه والدین که نقش پایداری در کاهش این نشانه داشته باشد، به مراتب از غر زدن و شرمنده کردن کودک موثرتر خواهد بود. والدین می توانند از کودک خود بخواهند تا دستش را به سمت دهانش بالا برده و سپس با سرعت پایین آورده و دستانش را از پشت به یکدیگر حلقه کند. این بازی یا تمرین را می توان روزی چند بار و هر بار تا ۱۰ بار با کودک تکرار کرد. این بازی اندک اندک به صورت یک عادت در خواهد آمد و جایگزین عادت ناخن جویدن خواهد شد.


۴) برای آنکه کودک از این بازی لذت ببرد، باید به ازای هر تغییر رفتار خاصی که در عادت ناخن جویدن او پیش بیاید، پاداشی برای او در نظر گرفت. والدین باید در مورد نوع و شدت تغییر رفتار از قبل با کودک خود به توافق رسیده باشند تا کودک نیز بداند در قبال چه تغییر رفتاری پاداش دریافت خواهد کرد.

راهکارهای کنار آمدن پدران با بحران نوجوانی فرزند

دشوارترین دوران برای والدین و فرزندان است. با وجود هر نوع رابطه‌ای که از قبل داشته‌اید، در این دوران ارتباط شما با فرزند نوجوانتان به چرخه و مراحل متفاوتی وارد می‌شود. تا وقتی آنها در دوران بچگی به‌سر می‌برند، شما برای آنها مانند یک قهرمان هستید اما در دوران نوجوانی ممکن است به یک مشاور، که امیدوار هستید آنها در مورد تصمیمات بسیار سخت با او مشورت کنند، تبدیل شوید...

 

وقتی فرزند شما  به سن نوجوانی رسید؛ در این بُرهه، احتیاج عاطفی به حضور پدر کاملاً مشهود می شود. البته واکنش دختران و پسران به عدم حضور پدر متفاوت است. دختران در سن بلوغ به جنس مخالف گرایش پیدا می کنند. آنها چون نیاز به محبت پدرانه را در خانه دریافت نکرده اند، سعی می کنند چنین محبتی را بیرون از منزل به دست آورند. پسران نیز ممکن است الگوهای نادرستی را برای خود ملاک رفتار مردانه قرار داده و رفتارهای ناسازگارانه ای از خود بروز دهند. فردی که از کودکی مورد بی مهری والدین و اطرافیان قرار گیرد الگویی برای ابراز محبت به دیگران را نمی آموزد و نمی تواند عواطف و احساسات خود را به دیگران منتقل کند.

پدر و پسر

پدر یک نوجوان بودن بسیار سخت است. پدرها با حیرت و گاهی سردرگمی شاهد تغییر و تحولات فرزندانشان هستند. آیا تا کنون فکر کرده اید که نوجوانان دوست دارند پدرانشان درمورد آنها چه بدانند: مشکلات آنها، احساساتشان، زندگیشان؟  توجه کنید که این مسئله پیرامون به‌وجود آوردن محیطی است که ایجاد مشکلات را کاهش می‌دهد، نه درباره دفاع کردن.

در ادامه این مقاله ما به شما پدران عزیز، این نکات را خاطر نشان می کنیم:

* "من دیگه بچه نیستم". نوجوان ها بیشتر از هر چیز دیگری دوست دارند به آنها بعنوان یک فرد بزرگسال احترام بگذارند. اینکه دیگران همچنان مثل قبل با آنها مثل یک بچه رفتار کنند برایشان عذاب آور است. اما پدرها می فهمند که نوجوانان مراحل مختلف بلوغ را پشت سر می گذارند و خیلی مهم است که واکنش خودتان را با مرحله بلوغ فرزندتان هماهنگ کنید. در اوایل نوجوانی باید از وضعیت آنها آگاه باشید و کمی بیشتر از یک بچه با او رفتار کنید.

* "من طوری رفتار می کنم که آماده ام یک بزرگسال باشم اما از وارد شدن به این مرحله از زندگی وحشت دارم." اینکه فرزند نوجوانتان آماده باشد که مثل یک بزرگسال با او رفتار شود یا نه، بسیار نگران مسئولیت ناشی از آن خواهد بود. باید بفهمید که با تمام تظاهری که به قوی بودن می کند، فرزند نوجوانتان از دنیای ناشناخته ای که پیش رویش است می ترسد. پدرهایی که می توانند کمی احترام را با کمی حساسیت برای این موقعیت ادغام کنند می توانند تکیه گاه خوبی برای نوجوانشان باشند.

نوجوان

* "دوستانم برایم اهمیت بیشتری پیدا کرده اند." بخشی از این روند تغییر این است که در آن نوجوان از وابستگی به والدین به سمت استقلال پیش می رود. این فرآیندی است که شما بعنوان پدر بسیار نسبت به آن هیجان زده می شوید. از این گذشته، آرزوی قلبی شما این است که فرزندانتان افرادی مستقل و مسئولیت پذیر شوند. بخشی از این فرایند شامل جدا شدن تدریجی از والدین و دیگران حتی دوستان می شود. این کاملاً طبیعی، قابل انتظار و مناسب است. پس اگر دیدید که فرزند نوجوانتان به جای خانه ماندن و با خانواده بودن با دوستانش وقت می گذراند زیاد ناراحت نشوید.

 

* "الان خیلی چیزها که قبلاً برایم سوال نبود، سوال شده است." بخش عمده ای از فرایند بلوغ این است که یاد بگیرید به فکر خودتان باشید. نوجوانانی که بچه های مطیع و فرمانبرداری بودند الان سوال می کنند که چرا باید کارهایی که با آنها می گویید انجام دهند. آنها قضاوت شما را هم زیر سوال می برند. آنها باورها و ارزش های پایه ای خانواده تان را زیر سوال می برند. این فرایند پرسش کاملاً طبیعی و سالم است. سعی کنید به آنها برای پیدا کردن پاسخ این سوالات کمک کنید.

* "اتفاقات خاصی برای هورمون هایم می افتد که نمی توانم برایتان توضیح دهم". پسرها وقتی نوجوان می شوند، خیلی زود رنج و تندخو شده و سریع صدایشان را بالا می برند مخصوصاً وقتی تحت استرس زیادی باشند. کنار دوستان از جنس مخالفشان احساس ناراحتی به آنها دست می دهد حتی اگر سالها با هم دوست بوده باشند. دوست دارند پوسترهایی روی دیوار اتاقشان بزنند که شما دوست ندارید. اما در اکثر این موارد خودشان هم علت احساسشان را نمی دانند. باید بفهمید که هورمون ها ممکن است علت ایجاد برخی از این رفتارها باشند. باید به آنها یاد بدهید که بااینکه سخت است اما می توانند هورمون هایشان را کنترل کنند.در دوره نوجوانی احتیاج عاطفی به حضور پدر کاملاً مشهود می شود، واکنش دختران و پسران به عدم حضور پدر متفاوت است

* "من از آن نگاه متنفرم". این نگاه همان نگاه معروف مادر و پدرهاست. یک چشم غره که باعث می شود نوجوان فکر کند که به مشکل افتاده است. با باز نگه داشتن دریچه ارتباط بین خودتان و فرزند نوجوانتان باید استفاده از این چشم غره را کمتر کنید باید راه های دیگری پیدا کنید که به آنها نشان دهید که از دستشان ناراحت شده اید.

* "گاهی وقت ها دوست دارم فقط تنها باشم". نوجوانان دوست دارند وقتی به خود و دنیای خودشان فکر می کنند تنها باشند. بااینکه با دوستانشان خیلی حرف می زنند اما وقتی به خانه می آیند معمولاً به اتاقشان رفته و در را می بندند. این کاملاً طبیعی است و هیچ زنگ خطری به شمار نمی رود. اما اگر این رفتار افراطی شد آنوقت باید کمی نگران شوید.

پدر یک نوجوان بودن سخته یا  آسون؟

* "گاهی وقت ها دلم می خواهد به حرفهایم گوش کنید". پدرها بیشتر وقت هایی که می خواهند مشکلی را حل کنند سریع شروع به نصیحت کردن می کنند. باید جلوی این کار را بگیرید و سعی کنید فقط به حرفهای فرزندتان گوش کنید. خیلی وقت ها گفتگوی بین والدین و نوجوان فرصتی است برای نوجوان تا خودشان بتوانند مشکلشان را حل کنند. باید این فرصت را به آنها بدهید تا بتوانند خودشان با مشکلات زندگی روبه رو شوند.

 

* "دوست دارم در کارهایتان ثبات قدم داشته باشید". بااینکه نوجوانها معمولاً دربرابر اعمال قدرت والدین طغیان می کنند اما از آنها انتظار دارند که قوانینی برای خود داشته باشند و همیشه براساس یکسری قوانین یکسان با آنها رفتار کنند. نباید بطور مداوم قوانین خود را تغییر دهید. یک قانون داشته باشید و به آن متعهد باشید. این ثبات قدم باعث می شود نوجوانتان چیزی برای تکیه کردن به آن داشته باشد.

* "روی حرفتان بایستید". نوجوانان از اینکه والدینشان یک روز یک چیزی بگویند و فردایش جور دیگری عمل کنند عصبانی می شوند. روی تعهدات خود بمانید. هیچ چیزی بدتر از شکستن قولتان نیست. اگر درمورد تماشای تلویزیون یا بازی های ویدئویی یک قانون خاص دارید، خود شما هم باید با همان قانون زندگی کنید. اگر به تعهدات خود وفادار بمانید فرزندتان هم احترام بیشتری برای شما قائل خواهد شد.

 

نتیجه گیری

نوجوانان در این دوران با احساسات و مشکلات تازه ای روبرو می شوند و از آن وابستگی که به والدینشان داشته جدا شده و کم کم افرادی مستقل می شوند. اگر پدرها بتوانند چند نکته ساده را در رفتارهایشان با آنها رعایت کنند، می توانند کمک بسیار خوبی به فرزند نوجوانشان نموده و به آنها برای انتقال از دوران بچگی به بزرگسالی یاری رسانند.

 

منبع: سایت سیمرغ

شب ادراری کودکان و روش های در مانی

شب ادراری یاناتوانی درکنترل ادرار یکی ازاختلالات رایج دوران کودکی است که دربعضی موارد میتواند مسائل و مشکلاتی مانند پرخاشگری کمبودعزت نفس احساس شرمساری را به همراه داشته باشد.زمانی که کودکان 5سال به بالا بطورمکرر 2باردرهفته و 3 ماه متوالی بدون داشتن بیماری جسمانی خاص مانند صرع و دیابت و.. ،رختخواب خودراخیس کنند مبتلا به شب ادراری میباشند.رایج ترین علت ناتوانی کودکان درکنترل ادرارتاخیردررشد اندام ها وسیستم مرکزی آنهاست....

درمان
نخستین قدم برای درمان کودک این است که خانواده کودک سعی کنند بارعایت برنامه ای منظم برای خواب و خوراک کودک خشک خوابیدن را به کودک بیاموزند هیچگاه ازتنبیه سرزنش ، انتقاد و تحقیرکردن کودک برای درمان کودک استفاده نکنیدفبل ازاینکه کودک برای خوابیدن به رختخواب برود به اویادآوری کنید که به دستشویی برود.نوشیدن مایعات را 2ساعت قبل ازخواب ،محدود کنیدسعی کنید در طول خواب کودک چندباراورابیدارکنیدمشمع یا ملافه ای زیر تشک کودک پهن کنید تا درصورت نیاز تنها ملافه را بشوییدبخاطر داشته باشید که بیش از98درصد ازشب ادراری ها بین سنین 12-10سالگی از بین میروداستفاده از وسایل و زنگ های حساس به رطوبت تا 3هفته انجام حرکات کششی و بدنی برای تقویت عضلات مثانه روش انگیزشی به کودک بدین صورت که تعداد شبهایی که کودک رختخواب خودراخیس نکرده یادداشت و اوراتشویق کنیدتمرین تقویت ماهیچه های ادراری بصورتی که به کودک آموزش دهید که درهنگام تخلیه مثانه چندبارجلوی ریزش ادرار خودرابگیرد تا بدین ترتیب کنترل ادرار خودرابدست آورد وماهیچه های مثانه ای هم تقویت شودهمچنین دراکثرمواردشب ادراری بخاطر تعارض های روحی است که به والدین توصیه میشود که با سعه صدر درحل این مشکل صبوری بخرج دهند و کودک را مورد تمسخریاسرزنش و...قرارندهند وسعی کنند علت اصلی این تعارض رابشناسند.اگرچه شب ادراری درکودکان موجب مشکلات زیادی برای کودک و خانواده او میشود اما باید به خاطر داشت که دراکثرموارد بصورت خودبخودی بهبود مییابد.

چگونه در اولین قرار ملاقات بیشترین تاثیر را بگذاریم؟

گذاشتن تاثیری خوب در اولین قرار ملاقات برای ایحاد رابطه بـا دیـگران بسـیار مهم است. در مسائل کاری، تاثیر گذاری در اولـیـن قـــرار مـلاقـات بـرای ایـجـاد و بـرقـراری شـراکـت و رابطه ای سودمند و بادوام ضروری است.
شــاید طرف مقابل قصد کار کردن با شما را نداشته باشد، امـا شما باز باید همه ی سعیتان را در جلب نظر او بکنید و خـود را بـهـتـرین جـلـوه دهـید. به هر طریقی که باشد، چه رو در رو، چـه پـشت تلفن، چه در نامه یا ایمیل، باید تلاش کـنید که هر آنچه در چنته دارید را بیرون بریزید تا فرد مقابل مجذوب شود.

همه مـا مـمـکن است با افرادی روبه رو شویم که در همان بـرخـورد اول مـــجذوب شـده و دوست داشته باشیم آنها را بهتر بشناسیم یا با آنها وارد کار شویم. اکثر اوقات این افراد ا ز یکسری قانون های اصلی پیروی می کنند که باعث می شود بهترین تاثیر را در برخورد اول روی فرد مقابلشان بگذارند. در اینجا 6 نکته ی اصلی و مهم در این زمینه را برایتان آورده ایم.
1- خوب لباس بپوشید
البته درست است که این روزها لباس پوشیدن در محل کار بسیار راحت شده است، اما برای گذاشتن تاثیر، باید روی لباس پوشیدنتان دقت ویژه داشته باشید. لباستان را باید با تناسب محلی که می روید و افرادی که با آنها ملاقات دارید انتخاب کنید. لازم نیست حتما‌ً از لباسهای گران و مارک دار استفاده کنید، اما حفظ تمیزی و مرتب بودن لباس مهم است.
2- واضح صحبت کنید
هنگام صحبت کردن با فرد مقابل، سعی کنید تا می توانید کامل و مشخص حرف بزنید. ملاقات با فردی که حرف هایش را نفهمید، غیرقابل تحمل خواهد بود.
آهنگ صدایتان ملایم ولی قابل فهم باشد. از درست و کامل تلفظ کردن کلمات واهمه نداشته باشید. سعی کنید تا آنجا که می توانید با گرامری صحیح صحبت کرده و از صحبت کرده به زبان عامیانه جداً بپرهیزید. همیشه مودب و باوقار باشید.
3- اسم طرف مقابل را به کرات استفاده کنید
حتماً برایتان اتفاق افتاده است. اگر کسی هنگام مکالمه اسمتان را مرتباً استفاده کند، شما احساس صمیمانه تری خواهید داشت. این کار نشان می دهد که شما حتی از اولین برخورد به فرد مقابل آنقدر توجه داشته اید که اسمشان را حفظ کنید.
4- کمی هم شوخی کنید
شوخ طبعی اگر بجا و درسیت استفاده شود، بسیار خوب است. یک لطیفه یا خاطره بامزه خیلی سریع می تواند محیط را دوستانه تر کرده و جو خوبی ایجاد کند. متاسفانه، اگر مراقب نباشید و لطیفه ی بجا و مناسبی را انتخاب نکنید، همه چیز برعکس خواهد شد. به همین دلیل توصیه می کنم که برای جلسه ی اول از تعریف لطیفه اجتناب کنید. می توانید به جای آن مطلب یا خاطره ای جالب تعریف کنید.
5- شنونده خوبی باشید
یک شنونده خوب بودن آنقدرها هم که همه تصور می کنند سخت نیست. در هنگام گفتگو با کسی، همه تلاشتان را بکنید که او متوجه شود که حرفهایش را فهمیده و خوب به او گوش می کنید.
هر از چند گاهی می توانید سرتان را به علامت تایید تکان داده یا از عبارات "می فهمم، درست است یا..." استفاده کنید. راه دیگری که باعث خواهد شد او مطمئن شود که حرف هایش را گوش داده اید این است که از او سوال بپرسید.
نکته ی بسیار مهم دیگر این است که هیچگاه وسط حرف طرف مقابلتان نپرید. این کار بسیار گستاخانه بوده و از ادب به دور است.
6- بگذارید طرف مقابلتان مرکز توجه باشد
یکی دیگر از نکات مهمی که باید به آن توجه داشته باشید این است که هیچوقت خودتان را در راس توجه قرار ندهید. اجازه بدهید طرف مقابلتان مرکز توجه باشد. بدترین اشتباهی که ممکن است مرتکب شوید این است که یکسره در مورد خودتان صحبت کنید. با این کار فرد مقابل تصور خواهد کرد که آدم خودخواهی هستید.
از طرفتان بخواهید که در مورد خود بیشتر صحبت کند. با اینکار باعث خواهید شد طرفتان بفهمد که به او توجه دارید و هم اینکه مطالب بیشتری درمورد او خواهید فهمید که در آینده به دردتان می خورد.

احساس وادراک

احساس و ادراک

بنابراین آنچه را احساس می‌نامیم، عبارت است از فعالیت گیرنده‌های حسی ، همچنین فعالیتی که به دنبال فعالیت گیرنده‌های حسی در مسیرهای آورنده ایجاد می‌شود و تا مناطق حسی مربوط در کورتکس پستانداران یا نقاط مشابه دیگر در حیواناتی که کورتکس ندارد ادامه می یابد. ادراک عبارت است از فرایندهای میانجی که احساس مستقیما آنها را راه می‌اندازد. جایی که فرایند میانجی وجود ندارد، جایی که تفکر وجود ندارد، جایی که رفتار به صورت بازتاب انجام می‌گیرد، صحبت از ادراک نخواهد بود. اگر اطلاع حس مستقیما به عضلات یا غدد برود، مثلا نور مردمک را منقبض کند، ترشی بزاق را به ترشح وا دارد اطلاع حسی و پاسخ واسطه وجود داشته باشد.

یعنی تفکر وارد عمل شود، از ادراک صحبت خواهد شد. به عنوان مثال ، اگر پس از عرق کردن پنجره را باز کنیم یا پس از لرزیدن به دنبال لباس گرم برویم ادراک وجود خواهد داشت. در واقع احساس ، یک فرایند یک مرحله‌ای است. بدین ترتیب که اندام حسی تحریک می‌شود و احساس تولید می‌کند ادراک از توالی رویدادها تشکیل می‌شود. بدین ترتیب که با آغاز احساس اولین واکنش حرکتی را نشان می‌دهیم که به اطلاع حسیب اضافه می‌شود و به دنبال آن احتمالا یک سری واکنش‌های اکتشافی نسبتا سر می‌زند که با تشکیل ادراک پایان می پذیرد.

ادراک بینایی و ادراک شنوایی

ادراک بینایی به حرکات پیچیده بینایی ، ادراک لمس به حرکت قسمتی از بدن (دست ، پا ، پوزه . منقار) که وارد عمل می‌شوند، وابسته است. ادراک شنوایی یک صدای بیگانه معمولا مستلزم حرکات سر است (و حرکات گوش‌ها در پستانداران پست) به علاوه ، ادراک شنوایایی اغلب یک رشته محرک را در بر می‌گیرد و این پدیده مخصوصا در ادراک یک نغمه یا یک سخن ، مشخص است. ذایقه یا ادراک چشایی بر حرکت لب‌ها و زبان تکیه می‌کند و بویایی بر تغییرات تنفسی (بالا کشیدن دماغ) به شرط آنکه مواد خیلی آسان تشخیص داده نشوند، استوار است.

خلاصه این که ادراک سری رویدادها را وارد عمل می‌کند. ادراک ، بر عملکرد فرایندهای میانجی مبتنی است که معمولا یا برخی پاسخ‌های مقدماتی ، مثل حرکات دیدن یا لمس کردن همراه هستند. به نظر می‌رسد که ادراک اشیایی که بطور کامل شناخته شده‌اند، بلافاصله حاصل می‌شود. ادراک یعنی آمادگی برای واکنش نشان دادن ، درست مثل شناخت در واقع شناخت به شرایط بستگی دارد و در برخی مواقع واکنش خوب بر هیچ کاری نکردن استوار است. وقتی افتادن برگ از درخت را می‌بینید، وقتی صدای زنگ خانه یا صدای زنگ تلفن را می‌شنوید، وقتی در داخل کیف دستی خود به دنبال کلید می‌گردید و هم زمان با آن بوی سیگار را احساس می‌کنید.

اگر به تهیه آلبوم برگ خشک علاقه‌مند نباشید، اگر بدانید که نباید در را باز کنید یا به تلفن جواب دهید. یا میل به کشیدن سیگار نداشته باشید، این ادراک‌ها در شما واکنشی ایجاد نخواهد کرد. اما اینها رویدادهای واقعی است و در هر یک از این موارد ، ادراک می‌تواند شما را برای انجام دادن تعداد زیادی از واکنش‌های ممکن آماده کند. ادراک پاسخ خاصی به دنبال ندارد. بنابراین ، نمی‌توان آن را یک عمل ناقص به حساب آورد. ادراک تا زمانی که دوام دارد شناخت نامیده می‌شود.

چگونه می‌توان ادراک را از احساس تمیز دارد؟

ادامه مطلب ...

نظریه روانی اجتماعی اریکسون

 

نظریه ی اریکسون :

     برخلاف پیاژه که بر رشد شناختی تأکید دارد , اریکسون بر ابعاد عاطفی و اجتماعی رشد تکیه میکند . شاید بتوان نظریه ی پیاژه در رشد شناختی و نظریه ی اریکسون در رشد عاطفی و اجتماعی را مکمل یکدیگر دانست , زیرا هریک از آن ها یک جنبه ی مهم از ابعاد روان شناسی را مورد دقت و بررسی قرار داده اند . خود اریکسون نیز در یکی از مصاحبه هایش , یافته های خویش را با تحقیقات پیاژه مربوط کرده و گفته است (( گویی آنان یک فرش را از دو سوی مختلف می بافته اند )) . هرچند اریکسون مانند فروید به روش تحلیل روانی تأکید داشته , اما دیدگاه اریکسون با دیدگاه فروید تفاوت های بسیار دارد و نظریه ی تحلیل روانی اریکسون فاصله ی زیادی با مکتب روانکاوی فروید دارد .

پژوهش ها و نوشته های اریکسون , تحلیل روانی را گسترش داد و آن را با زمینه های مهم دیگر مانند مردم شناسی فرهنگی و روانشناسی و رشد کودک و مطالعه تاریخی انسان و ادبیات و هنر در هم آمیخته است . نوشته های اریکسون مانند روانکاوان , همراه با توصیف و تبیین های موردی است که درباره ی کودکان , نوجوانان و بزرگسالانی که دارای مسائل و مشکلات عاطفی و روانی داشتند , صورت گرفته است , اریکسون معتقد است که ((من)) علاوه بر نقش واسطه ای که بین (( نهاد1)) و ((من برتر2)) دارد , دارای یک عملکرد شناختی ارثی است . به این علت اریکسون را از جمله ی ((روانشناسان من ))  به حساب می آورند . به نظر او هر پدیده ی روانی را باید در سایه ی ارتباط متقابل بین عوامل زیستی و معیارهای روانی و اجتماعی , حتی تجربه های شخصی مورد مطالعه قرار داد .

ویژگی های بارز دیگر نظریه ی اریکسون عبارتند از :

-       مطالعه ی رشد انسان در تمام عمر او ؛

-       تمرکز بر انسان سالم ,نه انسان بیمار ؛

-       توجه به اهمیت احساس هویت در انسان ؛

-         کوشش برای آمیختن یافته های تجربی و بالینی با بینش تاریخی و فرهنگی به منظور توجیه بهتر شخصیت انسان .

محور نظریه ی ((رشد من)) در انسان مطابق نظریه ی اریکسون این است که رشد و تکامل هر فرد یک رشته مراحل مشخص و جهان شمول دارد که درتمام افراد بشر موجود است . اصل حاکم بر این جریان  اپی ژنتیک نام دارد ؛ یعنی نخست شخصیت انسان , براساس مراحل از پیش تعیین شده و استعدادهای او رشد

می کند .

ادامه مطلب ...